جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
آندره ژید جز و آن دسته از نویسندگان فرانسوی است که خویشتن را موضوع نوشته های خود قرار داده اند کوشش این نویسندگان در این است که هر چه بیشتر خود را بشناسند. در ادبیات فرانسه سردسته اینگونه نویسنده ها «مونتنی» است و آندره ژید از جهانی به او بی شباهت نیست. آثار ژید هر شکلی که به خود بگیرد خواه شعر و خواه رمان و روزنامه شخصی در هر حال نویسنده در آنها به حد وسواس با مسائل زندگانی درونی که برای خود طرح میکند سر و کار دارد. المتر اختلاف او با «مونتنی در این است که مونتنی پس از تجربیات و عبرت هایی که از تاریخ میگیرد به دنیای باصفا و آرامی گام می نهد که شک و تردید در آن میوزد در صورتی که ژید از بررسی دائمی افکار و معتقدات خود به نوعی اضطراب پایدار دچار میگردد. علاوه بر این نتایجی که ژید پس از درون کاوی های خود بدانها میرسد برای او موقتی است در حالی که رفتار ذهنی او پابرجا و ثابت است.
بعد نوشتم سلامت جسمی خود را مدیون زهر آلودگی گزیر ناپذیر روح خود هستم. سپس به هیچ رو نفهمیدم با این عبارت چه می خواسته ام بگویم. ناتانائل من دیگر به گناه اعتقاد ندارم اما تو خواهی دریافت که جز با شادی بسیار نمی توان اندکی حق اندیشیدن خرید مردی که خود را خوشبخت می داند و فکر نیز میکند براستی اوست که شایسته نیرومند نامیده شدن است. ناتانائل بدبختی هر کس از آنجا ناشی میشود که همواره هموست که نگاه میکند و هر چه را که میبیند به خود مربوط میکند. اهمیت هر چیز وابسته به خود آن چیز است نه به ما ای کاش که چشم تو همان گردد که نگاهش میکنی
ناتانائل دیگر نمیتوانم شعری آغاز کنم که نام دلپذیر تو در آن نیاید.
ناتانائل دلم میخواست که زندگی را دوباره در تو زنده گردانم. آیا هیجان سخنان مرا آنچنان که باید در میابی؟ دلم میخواست باز هم بیشتر به تو نزدیک شوم. و همچنانکه الیزه برای احیاء پسر «سونامیت - دهان بر دهان و چشم بر چشم و دست بر دست به روی او دراز کشید - دلم میخواست این قلب وسیع و پرتوافشان خویش را به روی روح تو که هنوز تیره است می نهادم و دهان بر دهان و پیشانی بر پیشانی دستهای سردت را در دستهای سوزانم میگرفتم و تمام وجودم را به رویت میگسترانیدم در حالیکه قلبم می طپید.... و مکتوبست که بدن کودک دوباره گرم شد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک