جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
235,320
تعاریف
۱ - منظور از علت خود بودن چیزی است که خودش به وجود آمده یعنی خودش علت وجودش است یا وجودی که خود ماهیت وجود فقط با بودن او قابل درک و تصور است و ماهیت وجود را در بر می گیرد.
۲- چیزی را متناهی در نوع خود یا محدود در نوع خود می نامند که میتواند توسط چیز دیگری از جنس و ماهیت خود درک شود....
تبصره - برخی ادعا میکنند که خداوند مانند یک انسان از جسم و روان تشکیل شده و مستعد احساسات است. اینکه چقدر این افراد از حقیقت فاصله گرفته اند به اندازه کافی از آنچه گفته شد معلوم است. اما من اینها را کنار میگذارم و میگذرم؛ زیرا همه کسانی که در هر حال در ذات الهی تأمل کرده اند جسمانیت خدا را انکار میکنند. از این نظر آنها روش اثبات بسیار خوبی در این واقعیت دارند که میگویند ما از نظر بدن مقدار مشخص و محدودی را درک میکنیم که دارای عرض و طول و عمق بوده و محدود به یک شکل خاص است و اوج پوچی است که چنین تصویری از خداوند که موجودی کاملاً بی منتها است را ارائه دهند. در عین حال آنها باز به دلایل دیگری سعی میکنند حرف خود را ثابت کنند و اظهار می کنند که ماده ای طبیعی یا گسترده را کاملاً جدا از ذات الهی می پندارند و می گویند این ماده توسط خداوند خلق شده است. آنها به این دلیل که می گویند ذات الهی می تواند خلق شده باشد کاملاً جاهل هستند. بنابراین به وضوح نشان می دهند که معنی کلمات خود را نمیدانند من خودم لااقل به قضاوت خودم کاملاً واضح ثابت کردم قضیه ۴ یادداشت ۲ و قضیه (۸) که هیچ ذاتی غیر از خودش نمی تواند از دیگری تولید یا ایجاد شود. من نشان دادم در قضیه (۱۴) که جز خدا هیچ ذاتی قابلیت وجود داشتن و تصور شدن را ندارد. از این رو به این نتیجه رسیدیم که ذات «بسیط یکی از صفات بیکران خداوند است. با این حال برای توضیح کامل تر استدلالهای مخالفانم که همه از نکات زیر نشئت میگیرند را رد میکنم
اسپینوزا از فیلسوفان عقل گرای قرن هفدهم است. اندیشه های این فیلسوف یهودی تبار را میتوان به عنوان انقلابی در دنیای فلسفه دانست که توانست تأثیر بسزایی بر فلسفه پس از خودش بگذارد. فیلسوفان پس از اسپینوزا معمولاً تفسیرهای متفاوتی را از اندیشه های او ارائه کرده اند. هیوم فلسفه او را نوعی فرضیات زشت و ناپسند می شمارد. لسینگ می گوید مردم از اسپینوزا چنان یاد میکردند که گویی از سگ مرده یاد می کنند؛ از طرفی لسینگ توانست نام او را زنده و نگاه ها را به سمت او معطوف کند. در جایی دیگر نوالیس او را مست خدا می نامد و همچنین گوته شاعر آلمانی نیز میگوید که با خواندن اخلاق اسپینوزا به آن ایمان می آورد. اسپینوزا از آن دست فلاسفه ای است که می توان گفت چندان زندگی اش در سایه آسایش نبوده و دلیل این موضوع را می توان در علاقه او به جست و جوی حقایق فلسفی دانست.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک