جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
255,000
میان دو رمان اصلی و مهم کامو «طاعون» و «بیگانه ده سال فاصله است و میان موضوع و سبک نگارش آن هم یک سیر تحولی و دگرگرنی چندین ساله کامویی که «طاعون» را در سال ۱۹۴۷ نوشت با آن کامویی که در سال ۱۹۵۷ «بیگانه» را نوشت زمین تا آسمان تفاوت دارد. درست است که پس زمینه ی فکری اش کم و بیش یکی است انسان به رغم هوشمندی و درک و شعورش و به رغم همه ی پیشرفتهایی که در زمینه ی دانش و تکنولوژی کرده همچنان بازیچه ی طبیعت و گرفتار پنجه ی قدرت مندش است و زندگی هر قدر هم بکوشد به آن رنگ و رونقی ببخشد و لذت بخشش کند باز هم سیری جبری است که به رغم میل او از یک نقطه آغاز و به نقطه ای دیگر ختم میشود بی آن که از آن همه پویایی و درک و شعور چیزی به جا بماند.
طاعون را بسیاری از ادب شناسان اثری انسان دوستانه با درون مایه ای بسیار مثبت به شمار آورده اند. اگرچه در این کتاب هم آثار فراوانی از قهر و جبر طبیعت به چشم میخورد ولی در پایان تلاشهای انسان دوستانه ی گروهی از جانهای آزاد و انسانهای فرزانه در نبردی دشوار و خونین سرانجام نتیجه ی ثمر بخشی به بار می آورد و بر طبیعت و پدیده ی گریز ناپذیر ،آن یعنی مرگ پیروز میشود اما کامو به طور کلی انسانی یاغی است
پدر پانلو برای تهیه ی این موعظه ناچار شد پانزده روزی از مطالعه و بررسی در مورد سن اگوستین و کلیسای افریقا که از مدت ها پیش به آن می پرداخت و وجهه ی خاصی در سلسله مراتب کلیسا برایش فراهم آورده بود دست بشوید با توجه به سرشت پرشور و مشتاقش با تصمیمی قاطعانه این مأموریتی را که به او واگذار شده بود پذیرفت مردم شهر از مدتها پیش از این سخنرانی درباره اش بحث و گفت و گو می کردند، در نتیجه روز یکشنبه ای که باید وعظ ایراد می شد در آن دوران تاریخ مهمی به شمار رفت.
جمعیت زیادی در مراسم نیایش آن هفته شرکت کردند. البته ساکنان اوران در زمان عادی مردمانی چندان با تقوا نبودند. به طور مثال روزهای یکشنبه رفتن به کنار دریا و شنا کردن را به نماز و نیایش توی کلیسا ترجیح می دادند. البته هدف این موعظه به راه راست هدایت کردنی ناگهانی هم نبود ولی از یک سو به خاطر بسته شدن دروازه ها و بندر رفتن به کنار دریا هم ممنوع شده بود و از سوی دیگر مردم در حالت روحی خاصی به سر می بردند که بی آن که باطناً این حوادث غافلگیرانه را که این گونه آنها را درگیر کرده بود بپذیرند در عین حال احساس میکردند چیزی در زندگیشان تغییر کرده است. با این همه خیلیها امیدوار بودند بیماری به زودی ریشه کن شود و آنها و خانواده شان از آن مصون بمانند. در نتیجه هنوز خود را مجبور به انجام هیچ کاری نمیدیدند. طاعون برای آنها مهمان ناخوانده و ناخوشایندی بود که همان طور که بی خبر آمده بود روزی هم باید بی خبر میرفت مردم ترسیده بودند ولی نومید نبودند. هنوز موقع آن نرسیده بود که طاعون جزئی از زندگی روزمره شان شود به نحوی که روند زندگی پیش از آن را از یاد ببرند
تلگرام
واتساپ
کپی لینک