جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
125,800
مقدمه نویسنده
۹ کنکور
ریشه ها (۱)
۱۰ معمار آسمان
ریشه ها (۲)
۱۳ روزه های یواشکی
حکمت سختی ها
۱۵ قدرت خدایی
فرزند بیشتر زندگی بهتر
۱۹ کتاب خوان
مثل فرشته
۲۲ جسم سالم برای عبادت
هر آنکس که دندان دهد
۲۳ ان شاء الله خیر است
سپردم به امام رضا ایم
۲۵ او از من لایق تر است
معجزه امام رضا الله
تمرین بندگی
۲۸ تلاوت راهگشا
۳۱ تخت نامنظم
بطری نوشابه
مدافع مظلومان
۳۳ در جستجوی گمنامی
۳۵ امربه معروف
قلدرکش
مشکل گشا
۳۶ مجاهد پنهان
۳۹ مترو
عهد بندگی
۴۰ با مرام
۴۴ راز عدد چهل
ز کودکی نوکر
دومین مقصد...
جاروی خادمی
۴۶ یک لیوان شربت
۴۹ لباس دفاع شخصی
بی آزار
۵۱
تشنه حقیقت
نماز، شرط کار
۵۲ کتک های ابراهیم
جشن تولد
۵۵
زلزله کرمانشاه
اولین حقوق
۵۷ پرده نشین
آداب نوکری
نذری
مهندس فرهنگی
گونی هویج
خادم عاشق
۵۹
۶۱ مبلغ کتاب
۶۲
۶۴ اشک های ابراهیم
۶۶ اولین اعزام
ذکر پنهان
دلیل جهاد
دیگ غذا
۶۷ سوغاتی
مرضیه سلیمانی مادر شهید
هرگاه با همکاران و رفقای هیئتی اش جلسه ای داشت مکان جلسه را به گونه ای انتخاب میکرد که باعث زحمت کسی نشود. گاهی جلساتشان را در خانه بعضی از دوستانشان که اتاق و محیط مجزا داشتند برگزار میکردند و گاهی هم در مکانهای عمومی یک مرتبه به او گفتم: «پسرم اگه دوست داری میتونی
دوست هات رو برای جلسات یا گعده های دوستانه تون دعوت کنی خونه ما که اتاق داریم.
نه مامان، ممنون؛ اینجا مناسب جلسات و گعده دوستانه ما نیست. اگه مهمون بیارم طبیعتاً رفت و آمد توی راهرو میشه و شما اذیت میشید من راضی نمیشم کارهام و ارتباطاتم باعث زحمت شما بشه.»
هر چه اصرار میکردم مرغ ابراهیم یک پا داشت. هیچگاه مهمانی که باعث اذیت ما بشود را در خانه برگزار نکرد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک