جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
297,500
درباره نیچه نابغه قرن نوزدهم یگانه روزگار خویش، اندیشه ور صاحب خرد سرکش، شاعر، ادیب، فیلسوف و به قول دکتر شریعتی افتخار بشريت قرن 19 سخن بسیار گفته اند.
برخی او را فروغلتیده در مغاک خدانشناسی و الحاد میبینند و منادی مرگ خدای و گروهی با عنایت به پاره ای آموزه هایش از قبیل اراده معطوف به قدرت رحم ستیزی ضعیف کشی، نوآفرینی و بویژه محور اصلی اندیشه نیچه یعنی نو آفرینی انسان برتر هر کاری را که نازیها و دیگران در قرن بیستم - به انگیزه صرف نژادی و با این و هم که خود نژاد برترند - مرتکب شدند پرورده دامن اندیشه های نیچه دانسته اند.
حال آنکه شاید بتوان گفت حتی یک سطر از نوشته های نیچه را هم نخوانده اند و اگر هم خوانده باشند، هیچ در نیافته اند. برخی نیز مقهور جنبه های بسیار قوی ادبی آثار نیچه شدند، آثاری گرانبها، آن هم با نقش تاریخی مؤثر اینان آثار او را خدمتی به ادبیات جهانی بویژه پرورش زبان آلمانی دانسته و جنبه هنری آثار نیچه چنان حجابی بر چشمان گمان آنان برافکنده که فراسوی آن اندیشه ژرف نیچه را در ابهام میبینند البته کسانی هم به اقتضای شیو...
مردمی همچو قهرمانان راستین حقایق را می جویند. اما دیری نمی پاید که پیوندی ناراست و آراسته به چنگ می آورند و بر آن، زناشویی نام می گذارند. مردمی دیگر در داد و ستد زیرک و در به گزینی تند و تیزند، اما از شبی تا سحر زندگی خویش را به تباهی میکشانند و خود این تباهی را زناشویی می نامند. دیگرانی برای خود خدمتگذاری می جویند، همچون فرشتگان با فضیلت، اما ناگهان خود را خدمتگذار زنی میبینند و سزاوار آنکه با فضایل فرشتگان وصفش کنند. همه جا را جستم و دیدم که خریداران با چشمانی زیرک و نیرنگ باز کالا می پذیرند، اما سرانجام سربسته همسر میگزینند. آنچه را که شما عشق مینامید جنونی زودگذر است. اما چون ازدواج در میان آید با حماقتی پایدار و بزرگ به همۀ این حماقتها پایان می دهد.
ای کاش عشق مرد و زن به همدیگر مهری بود که خدایان دردکش دستگردان میکردند. اما این عشق اغلب در تفاهم بين احساس دو حيوان نمود می یابد.
باری بهترین عشقتان هم جز مجاز و شوری دروغی بیش نیست جز یک فروتنی دردناک و اندوهبار حال آنکه عشق مشعلی است که فرارویتان راه اوج گرفتن را روشن میسازد. روزی فرا خواهد رسید که عشقتان بر جایگاهی بسی دورتر و بلندتر از قرارگاه خودتان خواهد جهید. شما آموزش عشق را آغاز کرده اید و هم اکنون تلخی فراز آمده را - همچون حبابها - در ساغر سر می کشید.
در ساغر هر عشقى - حتى والاترین عشقها - رهایی هست. آن باده تلخی که از سرکشیدنش گریزی ندارید ای نوآفرینان همین تلخی است که شوق انسان برتر را در شما بر می انگیزد و شما را تشنه او می سازد. ای برادر همین تشنگی است که تو را به ازدواج میکشاند. چون احساس کنی شوق تو همچو تیری به سوی انسان برتر رها می شود، آنگاه است که من....
تلگرام
واتساپ
کپی لینک