کتاب جنگ پابرهنه را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب جنگ پابرهنه
معرفی کتاب جنگ پابرهنه
4.8 (1)
کتاب
جنگ پابرهنه،
اثر
رحیم مخدومی
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
توسط انتشارات
سوره مهر
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
ناموجود
این محصول ممکن است با عنوان یا انتشارات دیگری موجود باشد، مجموعه آنها را
اینجا
ببینید.
اینجا عقبه گردان است. حمام محور در اینجاست. هر روز ماشین غذا تعدادی از بچه ها را جهت استحمام به اینجا می آورد. در ضمن گروهانهای ذخیره هم در اینجا استراحت می کنند. می گویند گروههایی از شهروندان تهرانی جهت بازدید به جبهه ها آمده اند و یک گروه امروز به اینجا خواهد آمد. می گویند عده ای آشپز نیز آمده اند تا برای رزمندگان یک وعده غذای نذری بپزند. امروز کامیون حامل اجناس هم آمده بود. کامیون پر بود از کمکهای نمازگزاران مسجد رحمتیه تهران. موسی پور برای گردان آبلیمو و شال مشکی آورده بود. محرم امسال درون دلهای بچه ها برگزار می شود چون که اجتماع در پشت خط مقدم مسئله آفرین است. آقا سید و آقا مصطفی هنوز به دنبال رسیدگی به سر و وضع ماشینها و امکانات گردان اند. آمبولانس محور هنوز مسئله دارد. چند نفر می آیند و می گویند «آمدند!» بچه ها جهت استقبال از سوله بیرون می ریزند. تدارکاتیها شربت درست کرده اند. سقف سفید اتوبوس از بالای خاکریزهای مقر نمایان می شود. اتوبوس آرام آرام می خزد. از حد فاصل میان دو خاکریز که در ورودی نام دارد می گذرد و وارد مقر می شود. چهره غبارآلود اتوبوس پارچه نوشته ای را به همه نشان می دهد کاروان زیارتی جبهه های نور علیه ظلمت کارگران کارخانجات چیت ری. برق شادی در چشمان همه جوانه می زند. چرا که پا برهنه ها دارند می آیند. و در میان این پابرهنه ها هر کس آشنایی دارد و آشنای من در کارخانه چیت ری «مشد علی» است پدر مرتضی. یعنی نزدیک ترین دوست من. مرتضی مرد جبهه است. بدنی زخم و زار دارد و یک انگشتش را هم ترکش برده. آخرین باری که می خواستم بیایم مشد علی می گفت «پسر کوچکم نیز مجروح شده و رگ اعصاب دستش قطع شده.» مشد علی همسرش را سال گذشته بر اثر زخم معده و بیماری قلبی از دست داد. پیرمردهای چهره سوخته و پیشانی چین خورده از اتوبوس پیاده می شوند با رزمندگان دیده بوسی می نمایند. و به آنها هدیه ای می دهند. هدیه هاشان بسته هایی است حاوی زیرپیراهن عطر و جانماز همه به هم عطر می زنند همه معطر می شوند و همه جا بوی عطر می گیرد. بروبچه ها به پیرمردها شربت می دهند. پیرمردها خاک جبهه را می بوسند و در دستمالهاشان به تبرک می برند. جلو می روم. دستهای پینه بسته پیرمردی را می فشارم و گونه های خیسش را می بوسم. دستهای سفت و مردانه اش دستانم را گرم می کند و محبت عمیق و پدرانه اش را بر قلبم گره می زند. -پدر خوش آمدین. مشد علی ورامینی با شما نیامد؟ -مشد علی؟! نسبتی با هم دارین؟ -از دوستاش هستم. -نه نیومد داشت ساختمون می ساخت. -انشاءالله به مبارکی. مشد علی خانه ای چهل متری دارد با سی متر زیربنا. تازگیها به فکر افتاده بود خانه اش را دو اتاقه نماید برای سروسامان دادن به مرتضی.
نویسنده
رحیم مخدومی
در حال حاضر مطلبی درباره رحیم مخدومی
نویسنده جنگ پابرهنه
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک