1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir

کتاب شب و یاس یأس

معرفی کتاب شب و یاس یأس

4.7 (1)
کتاب شب و یاس یأس، اثر ابوالقاسم غلام حیدر ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول توسط انتشارات سوره مهر ، به چاپ رسیده است. این محصول در سایت ایده بوک قرار دارد. دانلود pdf و ارسال رایگان
ناموجود

این محصول ممکن است با عنوان یا انتشارات دیگری موجود باشد، مجموعه آنها را اینجا ببینید.

محصولات بیشتر

مشخصات محصول

ویرایش: -
مترجم: -
تعداد صفحات:
انتشارات: سوره مهر
وزن: 650
شابک: 9786001752414
تیراژ: -
اندازه(قطع):
سال انتشار: -
تصویرگر: -
نوع جلد: -

چکیده

چکیده

سایه (گویی دارد چیزی را می بیند و گزارش می دهد) ایستاده خیره شده بیرون. پنجره رو باز کرده و زیر لب یه چیزی می گه. دختر چی می گه؟ سایه (به جای گوینده) بوی ماه می آد. می شنوی؟ کی می شنوه؟ این دفعه رو سخت گذشت. رام دور بود. هر چی می خواستم باور کنم مرگ خاتمه نیست. هر چی می خواستم دلم رو وادار کنم لحظه ها رو نشمره نمی شد. سفر وقتی طولانی می شه فرساینده می شه. صبح ها که از خواب پا می شدم دلم می خواست تا اینجا رو یکریز بدوم. دلم برات تنگ شده بود برا همه شما برا کوه ها رودخونه ها همین یه دونه پل. دختر درست مثل خودش می گی. آفرین! طوری که انگار نگفته. خب حالا چی کار می کنه؟ سایه به مهتاب نگاه می کنه. حدس می زنم الان می گه «بوی ماه می آد...» (وارد نقش مرد شده(تو برو بخواب تا فردا. دختر (فوراً هول می شود و خود را روبه روی مرد تصور می کند) ت... تو... تو هم... تو هم بخواب. خسته ای... سایه (یکهو نقش مرد را رها کرده می پرسد) نمی ترسی وقتی می مونه خیره نگات می کنه؟ دختر نه فقط می خوام تو آغوش بگیرمش. خیالش رو هم می کنم اما نمی شه. نمی تونم بعضی وقت ها فکر می کنم اگه ببوسمش یا تو آغوش بگیرمش از حوصله می ره. وقتی می آد کنارم می ایسته دست و پام رو گم می کنم. می گه «بخواب.» و چند قدم راه می ره بعد دوباره برمی گرده نگاهم می کنه و می خنده. سایه (در نقش مرد می رود) باید برگردم. اگه می دونستم منتظرم نیستی نمی اومدم. نمی دونی هر کی هوایی می شه دنیا زیر پاش رو خالی می کنه! دختر سعی کن یه کم بخوابی. سایه نگاه ماه که می کنم ماه می سوزه باید برم. دختر عجله نکن این همه سال موندی و سوختی و جنگیدی حالا یه شب هم بند نمی شی؟ چرا تو همه جا غریبی کمی پیش یه چیزی به شیشه پنجره خورد. گفتم باده یا فشار تاریکی برگشتم دیدم یه موش گنده سیاه با چشم های زل داره پرده رو می جوه... نشستم وسط اتاق و گریه کردم. نمی دونستم اگه موشه می اومد سراغم چی کار باید می کردم. آخه موش از همه چی بالا می ره. نه رو صندلی نه رو میز نه تو تاقچه هیچ جا امن نیست. سایه (هنوز در نقش) بِهِش اهمیت نده. این یه ترس اجدادیه که تو از مادرت به ارث بردی. دختر گفتی مادر راستی مادرت بدجوری هوات رو کرده. همه روز نشسته می گه خسرو همه زندگیمه. بچه ت هم داره راه می افته باید ببینی چه تاتی تاتی می کنه.

نویسنده

ابوالقاسم غلام حیدر

ابوالقاسم غلام حیدر

در حال حاضر مطلبی درباره ابوالقاسم غلام حیدر نویسنده شب و یاس یأس در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه «ارتباط با ما» ارسال نمایید.

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید