آنچه که به گونه کلی درباره روحانیت ایران و هند می دانیم نشان می دهد که مراسم و آیین های آموزشی آن عهد منحصر به آیین ها مراسم و معنای آن ها هنر سرودن مانتراها و ستایش ایزدان بوده است و روحانیون با استفاده از دانش شفاهی خود درباره چگونگی طبیعت دنیا و آخرت و سرانجام پیچیدگی ها و دشواری های ناشی از باورهای مشرکانه کافران به جوانان آموزش می داده اند که به این کار آموزش بنیادین می گفتند اما خواستاران دانش پس از طی این دوره به مدرسه زئوتار که در آنجا مطالعات ژرف دینی صورت می پذیرفت می رفتند در آنجا تفاوت اندیشه های دیوها و اهوراها آموزش داده می شد مری بویس می گوید از سروده های باشکوه زرتشت برمی آید که استعداد ذاتی او را به فراسوی مطالعات نظری جذب می کند و در جست وجوی استادان متبحر در دانش های الهامی و آموزگارانی که از راه اشراق به مقامات معنوی می رسند برمی آید. زرتشت پس از آنکه با مسائل آشنا می شود جلای خانواده کرده و به جست وجوی حقیقت می رود و در اثر مکاشفه ای که برای او پیش می آید احساس رسالت می کند که باید تعلیم کیشی نو را آغاز کند آشنایانش به دشمنی با او می پردازند جلای وطن می کند بیگانگان بهتر و بیشتر به پیام های او گوش می دهند کی گشتاسب شاه از برجسته ترین کسانی است که اندیشه های او را محترم می شمارد و یگانه پرست می شود پیش از او هوتوسا (آتوسا) همسر کی گشتاسب به او گرویده بود آن گونه که پیداست زرتشت به نوعی با روایات معنوی که بیان می کرده است تبلیغ آیین و دین خودرا انجام می داده چنانکه در یسنای ۱۱ ـ ۴۴ می گوید منم نخستین کسی که به این کار یعنی دین آموزی برگزیده شده ام. با این بیان فقط می شود گمان برد که در عهد پیش از زرتشت روایتگری شفاهی جهت تعلیم معنویات وجود داشته است و زرتشت نیز از این فن بهره می برده ولی نمی دانیم که روش ها و شیوه ها چگونه بوده است و آیا می توانیم بگوییم که زرتشت دستورات دینی خود را به صورت آهنگین می سروده یا روایتگری نثرگونه داشته است؟
تلگرام
واتساپ
کپی لینک