که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو .....
عابر پیر راه شب بودم عابر پیر انتها را دید
نعره زن لیک بسته لب بودم بره گمشده به گله رسید
◇
اینک ای آشکار پنهانم ای یگانه من از لب هاتف
خویش را جزیی از تو میدانم به صدای بلند میخوانم
◇
که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو ....
جذبه لحظه کلام بگو! شده اینک تمام روح و تنم
با صدای یگانه بودن او آن چه از من نمانده هیچ منم
اردلان سرفراز
تلگرام
واتساپ
کپی لینک