معرفی مختصر کتاب رویکردی جامعهشناسانه در بررسی جهانهای اجتماعی است. فصل اول کتاب، بیشتر به مفاهیم کلی پرداخته و تعاریف مورد نظر نویسنده از علوم انسانی، علوم اجتماعی و... را مطرح میکند. نویسنده در ادامه، کنش انسانی و اجتماعی و به تبع آن، علوم انسانی و علوم اجتماعی مبتنی بر بنیانهای هستیشناختی و انسانشناختی حکمت اسلامی را توصیف و تعریف نموده و بهدنبال آن تاکید نموده که متافیزیک به علوم انسانی ملحق نمیشود؛ همانگونه که به علوم طبیعی نیز ملحق نمیگردد؛ بلکه متافیزیک بهعنوان بخش بنیادین حکمت نظری و در قبال علوم انسانی و اجتماعی قرار میگیرد. فصل دوم نیز، به معرفی وجود جهانهای مختلف اعم از جمادات، نباتات، حیوانات و جهان انسانی و اجتماعی و نسبت بین این جهانها پرداخته است. نگارنده معتقد است که بهرغم ترکیب اتحادی جهانهای یادشده، هیچیک از آنها قابل تقلیل به دیگری نیست. او در ادامه به مهمترین بحث در رابطه با جهانهای اجتماعی، یعنی نسبت بین جهان اجتماعی و جهان انسانی میپردازد. این بحث از آن جهت مهم است که پای رابطه فرد و جامعه و عامل و ساختار را هم به میان کشیده و تلاش برای استفاده از ظرفیتهای حکمت صدرایی جهت تبیین این نسبتها، از نکتههای قابل توجه این فصل است. از دیدگاه مولف، جهان اسلام و دنیای متجدد، دو نمونه از جهانهای معنوی و دنیوی هستند و تبیین هویت آنها و شناخت مرزهای فرهنگی هریک از آنها، امکان تصمیم بخردانه انسان مردد امروز را برای عبور از مرزهای فرهنگی و خطهای هویتی، فراهم میآورد. وی در بخش پایانی کتاب، به شناخت اجتماعی پرداخته و شناخت عمومی و شناخت علمی، انواع شناخت علمی جامعه، شناخت اجتماعی، تجربی، عقلی و شهودی و بالاخره انواع شناخت اجتماعی در قرآن، برخی از مفاهیم اساسی مربوط به این فصل است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک