جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
(داستانهای آمریکایی،قرن20م،برنده ی مدال افتخار نیوبری)
چه کار می کنید اگر به خاطر یک حرکت نابه جا کل تعطیلات تابستانی برباد رود و تمام مدت مجبور شوید با آدمهای بزرگ تر از خودتان که حتماً دلخوشی هایتان را نمی شناسند، دم خور شوید؟ ماجرا از یک تفنگ و شلیکش شروع می شود؛ تفنگی بازمانده از جنگ که در انبار خانه ای در شهری قدیمی نگاه داشته می شود. جک، پسر خانواده، گاهی دور از چشم پدر و مادرش آن را برمی دارد و یک روز اتفاقی به سمت خانه ی دوشیزه ولکر شلیک می کند. این قضیه شروع داستان شهر نورولت است که روزبه روز از اهالی اش کم می شود شهری قدیمی پر از پیرمردها و پیرزن ها که روزی با آرزو و علاقه آن را ساختند و حالا سال هاست رشد اقتصادی آن متوقف شده است.
دوشیزه ولکر در این داستان با جک همراه می شود تا هم فکری به حال بیماری او و خونریزی بینی اش بکند و هم داستان یک شهر را برای نسل جدید بازگویی کند تا برای سرپانگه داشتن آن کاری بکنند. شاید بتوانند جلوی مهاجرت آدم ها را بگیرند؛ خلاف کارهایی که برای خانه های خالی دندان تیز کرده اند و می خواهند محیط را تغییر دهند.
خون دماغ شدن جک بر اثر ترس نشانه ای است از بیزاری از هر نوع خشونت که نمونه های آن را در این کتاب می بینیم خود درمانی های ساده ی دوشیزه ولکر دیدن جسد آدم ها یا حرف زدن از جنگ اتمی و روبه رو شدن با گروه فرشته های جهنمی نمونه های کوچکی است که نوجوانی مثل جک را با دنیایی پر از خشونت روبه رو می کند و به او می فهماند وحشت و خشونت با روح آدم ها چه می کند فصل آخر کتاب و نگرانی برای آدم هایی که ممکن است بترسند از زبان پسری که در ابتدای رمان مشغول تماشای کشت و کشتار در فیلمی جنگی است پایان قابل توجهی است.
86,250
تلگرام
واتساپ
کپی لینک