1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب تنهایی اعداد اول

معرفی کتاب تنهایی اعداد اول

4.2 (4)
کتاب تنهایی اعداد اول (داستان برتر جهان96)، اثر پائولو جوردانو ، با ترجمه بهاره مهرنژاد ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1392 توسط انتشارات افراز ، به چاپ رسیده است. این محصول به تیراژ 1,100 جلد، در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 180,000 26%

133,200

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر
تنهایی اعداد اول

مشخصات محصول

نویسنده: پائولو جوردانو
ویرایش: -
مترجم: بهاره مهرنژاد
تعداد صفحات: 120
انتشارات: افراز
وزن: 150
شابک: 9789642437276
تیراژ: 1100
سال انتشار: 1392
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

رمان تنهایی اعداد اول اولین اثر ادبی پائولو جوردانو، نویسنده‌ی اهل تورین ایتالیاست. این کتاب در مدت کوتاه توجه بسیاری از منتقدان و اهالی ادبیات را به خود جلب کرد و در سال ۲۰۰۸ برنده‌ی جایزه‌ی استرگا، جایزه‌ی کمپیلو و جایزه‌ی ادبی مرک سرونو شد. تنهایی اعداد اول که وقایع آن در شهر تورین و بین سال‌های ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۷ می‌گذرد، روایتگر زندگی دختر و پسری به نام آلیس دلاروکا و ماتیا بالوسینو است که خیلی زود، و از هفت، هشت سالگی با تلخی‌ها و ناکامی‌های زندگی مواجه می‌شوند.

تنهایی اعداد اول نوعی جست‌وجو برای صعود به درون ذهن است و نویسنده با واکاوی، تحلیل روانکاوانه شخصیت‌ها و تکرار و رجعت روان‌شناسانه و زبانی، به مرز شناخت می‌رسد و وجود نوعی خلا تفاهم و عشق را در زندگی امروز نشان می‌دهد. بر اساس این رمان، فیلمی به کارگردانی ساوریو وستانتزو در استودیو مدوزا فیلم ساخته شد. فیلم تنهایی اعداد اول با شرکت بازیگرانی چون ایزابلا روسلینی،آلبا روهر واچر و فیلیپو تیمی در سال ۲۰۱۰ در جشنواره‌ی فیلم ونیز به نمایش درآمد.

گوشه ای از کتاب

سولیداد پنج سال پیش که در خانه‌ی دلاروکا مشغول شده بود گفت بیوه است. اما واقعیت چیز دیگری بود. شوهرش، که او هم اهل اکوادور بود، پس از ورود به ایتالیا سولیداد را رها کرده بود و او برای اینکه بتواند سالم زندگی کند خودش را به دروغ بیوه معرفی می‌کرد و همیشه هم لباس سیاه می‌پوشید که نشان دهد به خاطر مرگ شوهرش همچنان عزادار است. اما آن شب دروغش لو رفت. او مجبور شد همه‌ی ماجرا را برای آلیس تعریف کند، همچنین جریان آن مردی را که اسمش ارنستو بود.

ارنستو پیرتر از سولیداد بود و همسرش را به دلیل سرطان پانکراس از دست بود و به ناچار تنها زندگی می‌کرد و از سولیداد خواسته بود تا با او ازدواج کند. آن‌ها فقط یکشنبه‌ها، پس از مراسم کلیسا، همدیگر را ملاقات می‌کردند و ناهار یا شام را با هم می‌خوردند. ارنستو منتظر جواب خواستگاری‌اش بود و سولیداد نمی‌دانست این قضیه را چطور با خانواده‌ی دلاروکا مطرح کند.
آلیس از این که فهمید سولیداد دیر یا زود از پیش او می‌رود ناراحت شد و به گریه افتاد. ترس از تنهایی آزارش می‌داد. سولیداد مونسش شده بود و بودنش در آن خانه برای آلیس یک موهبت به حساب می‌آمد. سولیداد مثل همیشه آلیس را نوازش کرد و قول داد هیچ‌گاه او را فراموش نکند.

-تو همیشه دختر من می‌مونی و من همیشه دوستت دارم.

آلیس قوت قلب گرفت و از این که می‌توانست همچنان به سولیداد اعتماد کند خوشحال بود. تصمیم گرفت قضیه‌ی جشن تولد را برایش تعریف کند.

-سول، من شنبه‌ی دیگه به جشن تولد یکی از دوستام دعوت شده‌م. می‌تونی بهم کمک کنی یه کاری انجام بدم؟ بهت احتیاج دارم.

-به…چه عالی! چه کاری می‌تونم برات انجام بدم؟

-می‌خوام شیرینی درست کنم.کمکم می‌کنی؟

سولیداد خندید و گفت: بله عزیزم. حالا چه شیرینی‌ای می‌خوای بپزی؟ تارت یا تیرامیسو؟

آلیس شانه‌هایش را بالا انداخت: نمی‌دونم، اما فکر کنم شیرینی دارچینی خوب باشه.

سولیداد دستش را گذاشت روی شانه‌ی آلیس و گفت: حتما. شیرینی دارچینی رو از مادرم یاد گرفته‌م.

آلیس خندید و با چشمانی که انگار چیزی را تمنا می‌کردند به سولیداد خیره شد و من من کنان گفت: راستی سول، روزی که سرت خلوت بود و کاری نداشتی، می‌آی با هم بریم یه جایی؟

-کجا؟

آلیس یواش گفت: آرایشگاه.

سول تعجب کرد: وای خدایا…عشقم من نمی‌تونم. اگه آقای دلاروکا بفهمه حتما منو اخراج می‌کنه.

آلیس التماس کنان گفت: خواهش می‌کنم سول، با من بیا. می‌خوام اون روز حسابی خوشگل بشم. سولیداد گفت: اما می‌دونی که پدرت زیاد از این کارا خوشش نمی‌آد. آلیس یک مرتبه عصبانی شد: خُب خوشش نیاد. اون دیگه نمی‌تونه نظرش زو به من تحمیل کنه.

سولیداد گیج شده بود. نمی‌دانست چه جوابی بدهد. چشم‌های ملتمس آلیس را که می‌دید، دوست داشت همراهش برود و از طرفی از پدر آلیس می‌ترسید. آلیس راه حل بهتری داشت.

ببین سول، این مسئله می‌تونه مثل یه راز بین ما بمونه، همون‌طور که قضیه‌ی شوهرت و ارنستو الان بین ما یه رازه. اگه تو به پدرم نگی، کسی از این ماجرا خبردار نمی‌شه. قبول می‌کنی؟

سولیداد به زمین خیره شده بود و فکر می‌کرد. آلیس دختر رازداری بود و نمی‌گذاشت کسی از ماجرای همسر سولیداد بویی ببرد. حالا نوبت او بود که به آلیس کمک کند.

نویسنده

پائولو جوردانو

پائولو جوردانو

در حال حاضر مطلبی درباره پائولو جوردانو نویسنده تنهایی اعداد اول در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

مترجم

بهاره مهرنژاد

در حال حاضر مطلبی درباره بهاره مهرنژاد مترجم کتاب تنهایی اعداد اول در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

بهاره مهرنژاد

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید