جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
481,000
علیا گفت: «میدونی که در اون شایعات احمقانه ذره ای از حقیقت نیست. من و بانو ناهیده فقط دوست بودیم و اون با برادرم ازدواج کرده.» لبید شانه بالا انداخت. من که از شایعات احمقانه لذت میبرم. میتونی مردم رو به خاطر پخش کردن قصه های هیجان انگیزی که بین شماها اتفاق افتاده سرزنش کنی؟ صدایش لحنی نمایشی به خود گرفت: «یه ناهید زیبای مرموز که تو قصر اسیره، به افشین شیطان صفت که میخواد بی آبروش کنه یه شاهزاده ی تند مزاج که به سرزمین اجداد پدریش تبعید شده..... بالاخره عصبانیت علیا خوابید و دست به سوی در خیمه برد. من تند مزاج نیستم. اونی هم که بیش تر اون شایعات رو پخش می کنه خود تویی!» لبید دوباره خندید. برو تو ببین خواهرت چی برات فرستاده؟» به عقیصا نگاه کرد و
ظرف را به سویش گرفت. «گرسنه ای؟»
تلگرام
واتساپ
کپی لینک