جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
155,250
من پوران چهارمين دختر از هفت دختر مالك و مادر گراميم زبيده هستم. به پدرم لقب ابوالبنات -پدر دختران- كه لقب غرورآميزی نيست را داده بودند. خداوند مصلحت نديده بود تا پسر يا پسرانی به او اعطا كند و آنچه بعدها بر سر ما آمد از همين جا ناشی ميشد. آه فرزندانم! مشيت الهی خارج از درك و فهم بشری است. آنچه به تصور ما رحمت است! ای بسا زحمت و آنچه به تصور ما زحمت است ای بسا رحمت باشد.
پوران یکی از هفت خواهری است که برای نجات خانواده از فقر در لباسی پسرانه راهی سفری طولانی میشود؛ سفری پر رمز و راز و پر از شگفتی. در این سفر با محمود همراه میشود و این همراهی، این سفر را جذابتر و پررازتر میکند. این رمان بر اساس داستانی عامیانه که از قرن پنجم هجری قمری در میان مردم عراق و منطقه میانرودان (بین النهرین) دهان به دهان نقل مبشد، نوشته شده است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک