22,900
فرشته بشقاب شیرینی را کنار یک فنجان چای روی میز گذاشت و طوری که هر دو ما بشنویم گفت: خدا کنه این خانم دست از لجبازیش برداره.» ملتمسانه به فرشته نگاه کردم و بعد سر به زیر انداختم و با خودم گفتم: «قرار است چه اتفاقی بیفتد؟»
روی مبل کناری ام نشست و از رضا پرسید: فرزانه خانوم چطوره؟ ازش خبر دارید؟ رضا کمی جابه جا شد و جواب داد بی خبر نیستم. همین هفته ی قبل اومده بود پیش مادرم چند روزی موند و رفت. سپس سری تکان داد و اضافه کرد: «خوشبختی تو این شهر گم شده. انگار دیگه هیچ چیز ما آدما رو خوشحال نمیکنه دیگه هیچ چیز مثل قبل نمیشه.
فرشته دست روی زانوی من گذاشت و گفت حرفای زیادی برای گفتن دارید من میرم به کارام برسم شماها رو تنها میگذارم فرصت ها آسون به دست نمیاد مفت از دستش ندید.
در حال حاضر مطلبی درباره سیمین جعفرجلالی نویسنده چون دوست دشمن است در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک