جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
340,400
لیف شافاک Elif Shafak نویسنده ی ترک تبار در استراسبورگ به دنیا آمد. کودکی و جوانی اش را در آنکارا ،مادرید ،عمان کلن استانبول، بوستون میشیگان و آریزونا گذراند در رشته ی روابط بین الملل از دانشگاه فنی خاورمیانه فارغ التحصیل شد فوق لیسانسش را در رشته ی مطالعات زنان همان دانشگاه و دکترایش را در حوزه ی علوم سیاسی خواند.
اولین رمانش پنهان در سال ۱۹۹۸ موفق به دریافت جایزه ی بزرگ مولانا شد. به دنبال آن زمانهای آینه های شهر (۱۹۹۹) و محرم (۲۰۰۰) برنده ی جایزه ی انجمن نویسندگان ترکیه منتشر شدند. سپس دو رمان شپش پالاس (۲۰۰۲) و برزخ (۲۰۰۴) که به انگلیسی نوشته شده است نه تنها فروش خوبی داشتند بلکه طیف وسیعی از خوانندگان را به خود جلب کردند. در جزر و مد (۲۰۰۵) نوشته هایش را درباره ی زنانگی هویت اختلاف فرهنگی زبان و ادبیات گردآوری کرد در سال ۲۰۰۶ کتابی منتشر شد که بیشترین خواننده را داشته است بابا و حرامزاده پس از آن خود زندگی نامه اش را نوشت به نام شیر سیاه که پس از انتشار ماهها در فهرست اولین کتابهای پرخواننده ماند کتاب عشق روایت عشق مولانای رومی و شمس تبریزی که در دل داستانی روایت میشود که....
خدایا چه گناهی به درگاهت مرتکب شدیم که این بوی گند را نصیبمان کردی زندگیمان شده آشغال دانی عن قریب مسخ بشویم و مثل مرغ و خروسها زمین را بجوریم اینها را جمال میگفت هر وقت جمال چیزی می گفت خنده های صمیمانه یا رئوفانه ی زنان او را همراهی میکرد اما این بار خنده ای در کار نبود. برعکس وقتی حرف جمال تمام شد سکوتی سنگین روی سالن سایه انداخت. به ندرت پیش میآمد سکوتی چنین محض در اینجا حکم فرما شود. باید حوادث فراوانی که وقوع هر کدام به تنهایی نیز ناممکن می نمود به طرز معجزه آسایی همزمان میشدند تا چنین سکوتی به حقیقت بپیوندد. مثلاً لازم بود بوق کرکننده ی ماشینهایی که از خیابان ژورنال میان بر میزدند تا در ترافیک خیابان اصلی گیر نیفتند و این خیابان را هم به کلافی سردرگم تبدیل میکردند هندوانه فروشی که بساطش را گوشه ی خیابان پهن کرده بود و رقیبی مجهز به بلندگو که هر بیست دقیقه یک بار سروکله اش از همان موقعیت قبلی پیدا میشد و با وانت قراضه اش محله را دور میزد و همین طور بچه هایی که ده متر آن طرف تر جمع شده در پارکی بازی می کردند
تلگرام
واتساپ
کپی لینک