جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
88,800
از تراژدی هملت شاهکار اعجاب انگیز ویلیام شکسپیر، پیش از این یک ترجمه فارسی به قلم آقای مسعود فرزاد انتشار یافته است. البته در مراتب فضل مترجم گرانقدر و تسلط ایشان بر دقایق زبان انگلیسی کسی را مجال گفتگو نیست گذشته از آن فضل تقدم هم ایشان را مسلم است با این همه اگر من گستاخی نموده به گزارش تازه ای از این اثر بزرگ دست برده ام از آن روست که خود ایشان در مقدمه متذکر شده اند که از ترجمه خویش راضی نیستند و ایرادهایی بدان دارند و بی شک این خود دلیل روشتی بر سرشت بزرگوار ایشان است که دور از هرگونه خودبینی و تنگ چشمی دیگران را به ورود در چنین میدان آزمایشی دعوت و بلکه تشویق فرموده اند.
برای فراهم آوردن متن ،حاضر من یک بار ترجمه ای را که اینو بونفوا از هملت به زبان فرانسه پرداخته است به فارسی درآوردم. سپس همان را راهنمای خود کرده از روی متن انگلیسی نمایشنامه که ضمن کلیات آثار شکسپیر چاپ دانشگاه آکسفورد آمده است ترجمه دیگری هرچه دقیق تر و کامل تر ترتیب دادم متن دومی که بدین سان به دست آمده گرچه تا سرحد امکان دقیق و درست بود. اما هنوز كلام آن نیاز به آرایش و پیرایش کلی داشت. از این رو برای سومین بار در تنقیح متن کوشیدم و آن را کم و بیش به صورتی که درخور عرضه داشت به پیشگاه مردم نکته سنج باشد در آوردم.
لازم به تذکر می دانم که من در ترجمه برای خود آزادی قابل نشده ام و هیچ نکته ای را از اصل متن ترجمه نشده نگذاشته ام و عبارات و جملات خود ساخته را برای روشنگری مطلب در متن اثر نگنجانده ام به همین می توانم مدعی باشم که در ترجمه حاضر سبک نگارش شکسپیر در حد توان انعکاس درستی یافته و یگانگی آن در سراسر اثر کمتر دچار شکست گردیده است.
من در این ترجمه هیچگونه تفسیر و حاشیه و بررسی انتقادی و راهنمایی صحنه پردازی نخواسته ام بیاورم این کار را در صلاحیت خود نمی دانم از آن گذشته به گمان من این همه به کار خواننده عادی هم نمی آید. اما البته آنچه آقای مسعود فرزاد در حواشی ترجمه خود آوردهاند برای راهنمایی کسانی که در ہی آوردن اثر به روی صحنه هستند میتواند سودمند باشد.
از تراژدی هملت شاهکار اعجاب انگیز ویلیام شکسپیر، پیش از این یک ترجمه فارسی به قلم آقای مسعود فرزاد انتشار یافته است.البته در مراتب فضل مترجم گرانقدر و تسلط ایشان بر دقایق زبان انگلیسی کسی را مجال گفتگو نیست. گذشته از آن فضل تقدم هم ایشان را مسلم است. با این همه اگر من گستاخی نموده به گزارش تازه ای از این اثر بزرگ دست برده ام از آن روست که خود ایشان در مقدمه متذکر شده اند که از ترجمه خویش راضی نیستند و ایرادهایی بدان دارند و بیشک این خود دلیل روشنی بر سرشت بزرگوار ایشان است که دور از هرگونه خودبینی و تنگ چشمی دیگران را به ورود در چنین میدان آزمایشی دعوت و بلکه تشویق فرموده اند.برای فراهم آوردن متن حاضر من یک بار ترجمه ای را که ایو بونفوا از عملت به زبان فرانسه پرداخته است به فارسی درآوردم. سپس همان را راهنمای خود کرده، از روی متن انگلیسی نمایشنامه که ضمن کلیات آثار شکسپیر چاپ دانشگاه آکسفورد آمده است ترجمه دیگری هر چه دقیق تر و کامل تر ترتیب دادم. متن دومی که بدین سان به دست آمده گرچه تا سرحد امکان دقیق و درست بود اما هنوز کلام آن نیاز به آرایش و پیرایش کلی داشت از این رو برای سومین بار در تنقیح متن کوشیدم و آن را کم و بیش به صورتی که درخور عرضه داشت به پیشگاه مردم نکته سنج باشد در آوردم.
بودن یا نبودن حرف در همین است. آیا بزرگواری آدمی بیشتر در آن است که زخم فلاخن و تیر بخت ستم پیشه را تاب آورد با آن که در برابر دریایی فتنه و آشوب سلاح برگیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن خفتن نه بیش و پنداری که ما با خواب به دردهای قلب و هزاران آسیب طبیعی که نصیب تن آدمی است. پایان می دهیم؛ چنین فرجامی سخت خواستی است. مردن خفن خفتن، شاید هم خواب دیدن آب دشواری کار همین جاست زیرا تصور آن که در این خواب مرگ پس از آن که از این هیاهوی کشنده فارغ شدیم چه رویاهایی به سراغمان توانند آمد می باید ما را در عزم خود مست کند و همین موجب میشود که عمر مصائب تا بدین حد دراز باشد. به راستی چه کسی به تازیانه ها و خواری های زمانه و یداد ستمگران و اهانت مردم خوبین و ظهره عشق خوارداشته و ديرجي قانون و گستاخی دیوانیان و پاسخ ردی که شایستگان شکیبا از فرومایگان میشنوند تن میداد و حال آن که می توانست خود را با خجری برفت آسوده سازد؟ چه کسی زیر چنین باری میرفت و عرق ریزان از زندگی توان فرسا ناله میکرد مگر بدان رو که هر اس چیزی پس از مرگ این سرزمین ناشناخته که هیچ مسافری دوباره از مرز آن باز نیامده است. اراده را سرگشته میدارد و موجب میشود تا بدبختی هایی را که بدان دچاریم تحمل کنیم و به سوی دیگر بلاها که چیزی از چگونگی شان نمی دانیم تگریزیم پس ادراک است که ما همه را بزدل میگردانده بلین مان رنگ اصلی عزم از سایه نزار اندیشه که بر آن می افتد بیمارگونه می نماید و کارهای بزرگ و خطیر به همین سبب از مسیرخود منحرف میگردد و حتی نام عمل را از دست میدهد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک