1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب اگر پزشک نمی شدم کرگدن

معرفی کتاب اگر پزشک نمی شدم کرگدن

4.4 (1)
کتاب اگر پزشک نمی شدم(کرگدن)، اثر سیدرضا ابوتراب ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1403 توسط انتشارات کرگدن ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 200,000 28%

144,000

محصولات بیشتر

فهرست

  • ۳ آدمی دیگر -

  • ۱۳ پزشک نشو.

  • ۳۱ آقابابا -

  • ۴۵ سیاه یا سپید

  • ۶۷ تسبیح مادر بزرگ - .

  • ۸۱ دکتر رضا -

  • ۹۵ مرگ آگاهی

  • ۱۲۵ مغز و اعصاب .

  • ۱۳۵ حرف آخر -

  • مقدمه -

  • طبیبستان -

مشخصات محصول

نویسنده: سیدرضا ابوتراب
ویرایش: -
مترجم: -
تعداد صفحات: 150
انتشارات: کرگدن
وزن: 140
شابک: 9786227765946
تیراژ: -
سال انتشار: 1403
تصویرگر: -
نوع جلد: شمیز

معرفی محصول

(رضا ابوتراب(1355)،یادداشت ها و طرح ها)

مقدمه

کتاب اگر پزشک نمی شدم فقط درباره پزشک شدن نیست. درباره من هم نیست بلکه جست و جو و جستاری است در حاشیه و اطراف سی سال طبابت که در آن حتی شیر مرغ و جان آدمیزاد هم پیدا میشود. در این کتاب بیش از آنکه درباره «پزشک شدن بخوانید درباره آقابابا، تسبیح مادر بزرگ خوابهای نوجوانی احضار روح صرع دوران کودکی ام، لاک قرمز انگشت کوچک پای دختر بچه ها و حتی درباره رابطه مشکوک راه راه های گورخرها با اخلاق خواهید خواند که البته من همه اینها را با یک رشته باریک به قصه پزشک شدنم وصل کرده ام. پس حتی اگر علاقه ای به خواندن قصه پزشک شدن من نداشته باشید، گمان میکنم در پایان کتاب بالاخره چیزی باب میلتان در آن پیدا خواهید کرد.


اگر پزشک نمی شدم فقط درباره ما پزشکان و شغل ما نیست، بلکه درباره همه آدم ها و همه شغلهای عالم است و پزشک بودن من صرفاً بهانه ای است برای نوشتن قصه هایی که به همه کس و همه چیز ربط پیدا میکند. قصه هایی درباره پدر بزرگها مادر بزرگها مادرها و پدرها بچه ها با هوشها خوشگلها خوش شانسها و بدشانسها راستها چپها و البته پزشکها این کتاب بیش از هر چیز دیگری درباره تغییر است درباره دیگر شدن درباره اینکه خانواده های ما، همسرانمان ،فرزندانمان شغلهایمان ،ثروتمان ژنهایمان محله هایمان و کشورهایمان چگونه ما را تغییر میدهند.

گوشه ای از کتاب

برای سوسکهایی هم که دو خط متالیک آبی روی پشتشان دارند مهم است، چه برسد به آدم هایی که به قول سعدی زیبا پرست اند. سعدی هم زیبا پرست است و گرچه از سیرت زیبا دم می زند، عاشق صورت زیبا است:


با این همه جور و تندخویی بارت بکشم که خوبرویی و آن قدر گرفتار زیبایی است که حتی برای بوی پیاز دهن خوبرویان هم شعر می گوید:


با تو مرا سوختن اندر عذاب


به که شدن با دگری در بهشت


بوی پیاز از دهن خوبروی


نغزتر آید که گل از دست زشت


یعنی سعدی حاضر است با خوبرویان تا ته جهنم برود، چون زیبا هستند. ما آدم ها عاشق زیبایی هستیم آن قدر که حتی وقتی میخواهیم از خوبی های اخلاق یا عمل کسی بگوییم، باز از تعبیر «زیبایی» استفاده میکنیم و مثلا میگوییم «اخلاق زیبا» یا «عمل زیبا»، چون حتی موقع انجام کار خوب و اخلاقی باز هم ذهنمان درگیر زیبایی ظاهری است عصب شناسها میگویند وقتی از کار خوب کسی مثل کمک کردن او به دیگران خوشتان می آید همان بخشهایی از مغزتان روشن میشود که موقع کیف کردن از دیدن صورت زیبا روشن می شود. اصلاً به همین دلیل است که خوبرویان را کمی خوب تر از آنچه هستند و خوب ها را کمی خوبروتر از آنچه هستند می بینیم مثل من که آقابابا را بیش از چیزی که واقعاً بود زیبا میدیدم و انگار سعدی هم این را میدانسته که خوب و زیبا را جابه جا در شعرش آورده است:


اکبر و اعظم خدای عالم و آدم صورت خوب آفرید و سیرت زیبا


زیبایی همه مغز ما را پر کرده و بیخود نیست که حاضریم بهای زیادی برایش بپردازیم برای ما زیبایی فقط یک چیز مهم نیست بلکه همه زندگی ما است؛ خانه زیبا، مبل زیبا گل زیبا نقاشی زیبا فیلم زیبا و .... اصلا مگر میتوانیم بدون زیبایی زندگی کنیم؟ و زیبایی متأسفانه عادلانه نیست، درست مثل بیشتر چیزهایی که طبیعت ساخته است. زیبا بودن آن قدر نا عادلانه است که خدایان علیه آن لشکر کشی کرده اند

پشت جلد

و این درست همان روزی است که به روح آقابابا درود فرستادم که اگر این روز را میدید لابد با آن نگاه نافذش در چشمانم نظر میکرد و در حالی که من از هیبت نگاهش به کنج دیوار خیره شده بودم به من میگفت: «من که به تو گفته بودم دکتر نشو رضا جان


اگر پزشک نمی شدم فقط درباره پزشکان و شغل آنها نیست؛ درباره همه آدم ها و همه شغلهای عالم است و پزشک بودن نویسنده صرفاً بهانه ای است برای نوشتن و تحلیل قصه هایی که به همه کس و همه چیز ربط پیدا میکند. قصه هایی درباره پدر بزرگها مادر بزرگها مادرها، پدرها، بچه ها با هوش ها خوشگل ها خوش شانسها بدشانس ها راستها چپ ها و البته پزشکها این کتاب بیش از هر چیز دیگری درباره تغییر است درباره دیگر شدن درباره اینکه خانواده هایمان ،همسرانمان فرزندانمان شغلمان ثروتمان ژنهایمان محله و کشورمان چگونه ما را تغییر میدهند. کتاب حاصل تأملات نویسنده در قصه های زندگی اش به عنوان یک پزشک مغز و اعصاب و در تجربه های شغلی با بیمارانش است.

نویسنده

سیدرضا ابوتراب

سیدرضا ابوتراب

در حال حاضر مطلبی درباره سیدرضا ابوتراب نویسنده اگر پزشک نمی شدم کرگدن در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید