خالد و زید دو برادر هستند که یکی ثروتمند و دیگری تهیدست است. روزی خالد که پولدار است، متوجه میشود برادرش از او دزدی کرده است. او برای شکایت نزد نگهبان قصر میرود، ولی آنجا کسی به او توجه نمیکند. امام حسن عسگری(ع) کسی را به دنبال او میفرستد. خالد نزد امام میرود و با راهنمایی ایشان متوجه میشود که نباید از برادرش شکایت کند.
در حال حاضر مطلبی درباره مسلم ناصری
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر
خود،
نویسنده
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک