جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
366,300
زندگی بدون اصول
چندی پیش در یک سالن سخنرانی احساس کردم ناطق در موضوعی بحث میکند که بیش از اندازه با آن بیگانه است؛ لذا نتوانست به قدری که برایش ممکن بود توجهم را برانگیزد او به شرح چیزهایی پرداخت که در دل نداشت بلکه به آن نزدیک هم نبود، بلکه در حوالی بیرونی ترین پوسته ها و ظواهر آن به سر میبرد. لذا به خطابه اش هیچ فکر حقیقتاً کانونی یا تمرکز بخشی انسجام نمیداد ای کاش به جای آن چونان یک شاعر به شخصی ترین تجربه هایش میپرداخت عظیم ترین ستایشی که تا کنون چشیده ام زمانی بود که کسی از من درباره اندیشه ام پرسید. هرگاه چنین اتفاقی می افتد من شگفت زده و شادمان میشوم از بس که چنین کاربردی از من نادر است؛ در آن لحظه گوئی گوینده میداند من به چه دردی میخورم در دیگر موارد چیزی که انسانها عموماً از من میپرسند آن است که از زمینشان چند جریب خواهم ساخت زیرا من یک نقشه بردارم یا حداکثر چه خبر پیش پا افتاده ای در چنته دارم. آنان هرگز از گوشت من سراغ نمیگیرند بلکه پوستم را میخواهند. یک بار کسی از راهی دور پیشم آمد تا از من برای سخنرانی در باب برده داری دعوت کند، اما وقتی با او سخن گفتم دریافتم که دوستانش میخواهند هفت هشتم منبر برای آنان و تنها یک هشتم از آن من باشد؛ پس دریغ کردم به هر کجا که برای خطابه دعوت میشوم زیرا در این کسب و کار کمی سابقه دارم - فرضم آن است که نمی خواهند برایشان حرف های صرفاً دلپذیر بزنم یا تنها چیزهایی بگویم که....
والدن اثر هنری دیوید تورو یکی از پنج با هفت شاهکار به یاد مانده از ادبیات آمریکاست و این در حالیست که اغلب خوانندگان و تحسین کنندگان آن در طول ۱۹۰ سال گذشته لااقل در عمل با اندیشه های تورو همدلی نداشتند. این نکته ای است که عظمت ادبی والدن را دو چندان میکند زیرا ما انسانها معمولاً به لطافت و زیبایی کلماتی که ملایم طبعمان هستند و سخنگوی اندیشه هایمان هستند راحت تر راه میبریم و درک ارزشهای ادبی آنچه با محتوایشان همدلی نداریم به ذوقی کاملا ازموده نیاز دارد.
اما در آثار تورو چه چیز هست که تحسین کنندگان از پیروی آن ایا می کنند؟ او مواهب زندگی مدرن را به جا نمی آورد و بیشتر وبال میبیند. مثلا میگوید تمامی اقوام بدوی پیش از آنکه با تمدن غربی مواجه شوند احساس ثروت میکردند. اما بلافاصله از تماس گرفتن با تمدن جدید احساس فقر میکنند. آیا این نشانه ای از نکبت این تمدن نیست؟ یا میگوید انسان و گاو قراردادی با یکدیگر دارند که اولی از دومی نگهداری کند و دومی برایش زمین شخم بزند یا شیر بیاورد. اما درست که مینگرید میبینید که در این معامله گاو سود بیشتری میبرد کما اینکه این طویله اوست که بزرگتر از خانه کشاورز بر روی آن سایه می اندازد و خوب که دقت میکنید سمورها از انسان سعادتمندتر زندگی می کنند. البته در رمانتیسم قرون ۱۸ و ۱۹ این رویگردانی از دستاوردها و عواقب زندگی مدرن یکی از مایه های اصلی است. آنچه در کار نور و تفاوت دارد ایمان او به این سخنان است. به صورتی که به مدت دو سال زندگی شهری را ترک میکند تا در کنار دریاچه والدن این آموزه ها رایزید. والدن گزارش آن زندگی است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک