1
زادهی ۱۳۴۳ در کابلِ افغانستان. دورانِ جوانی این نویسنده همزمان بود با حملات ارتش شوروی به افغانستان. بااینحال برای تحصیل در رشتهی داروسازی در کشورش، وارد دانشگاه شد. دوران دانشجوییای که البته به دلیل مشکلاتی که در افغانستان برایش به وجود آمد سرانجام خوشی نداشت و در نهایت سبب شد تا در سال ۱۳۶۴، به همراه برادرش از افغانستان خارج شود. مقصد اولیهی سلطانزاده پاکستان بود و پس از مدت کوتاهی به ایران مهاجرت کرد و ۱۷ سال در ایران ساکن شد. در همین دوران بود که سلطانزاده شکاف دلتنگیاش برای وطن را با نوشتن پر میکرد. او حتی در دورههای فیلمسازی هم شرکت کرد و تعدادی نمایشنامه و فیلمنامه نوشت و در کلاسهای داستانخوانی رضا براهنی نیز شرکت کرد.
اما حضور در جلسات هوشنگ گلشیری بود که سبب شد تا «نوشتن» برای محمد آصف سلطانزاده بدل به مقولهای جدی و مهم شود. «در گریز گم میشویم» نخستین مجموعه داستان این نویسنده، منتشر شده به سال ۱۳۷۹ در ایران، بلافاصله پس از انتشار در جایزه ادبی گلشیری بهعنوان اثر برگزیده انتخاب شد. به فاصلهی کوتاهی این اثر به چندین زبان ترجمه شد و سبب شد تا این کتاب در کشورهای گوناگون خوانده و این نویسنده شناخته شود.
یک سال بعد از این رخداد و همزمان با طرح دولت ایران مبنی بر بازگشت افغانها به کشورشان، شرایط برای ادامهی زندگی محمد آصف سلطان در ایران ناممکن شد و این نویسنده به اجبار راهی دانمارک شد. در دوران اقامت در دانمارک بود که «نوروز فقط در کابل زیباست» را نوشت، اما آن را در ایران منتشر کرد. خودِ داستان «نوروز فقط در کابل زیباست» در همان سال در بخشِ تکداستان به عنوان داستان برگزیده انتخاب شد و بعدتر مجموعه داستان عسگرگریز، تعداد جوایز گلشیری این نویسنده را به عدد ۳ رساند.
بحث مهاجران، معضلات و رنج درونیشان و نوعی حس غربت نسبت به فضاهای جدید از جمله مضامین تکرارشونده در آثار این نویسنده است. آثار او در مرز میان رؤیا و واقعیت حرکت میکنند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک