جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
70,300
زنان فاکنر احمد اخوت / ۱۱
درگیری در سرای سارتوریس / ۱۷
مادر بزرگم میلارد / ۴۷
سپتامبر بی باران / ۹۵
آن خورشید دم غروب / ۱۱۷
ملکه ای بود / ۱۴۹
میس زیلفیا گانت / ۱۷۵
سنجاق سینه / ۲۰۱
برف / ۲۳۱
پیوست داستان برف / احمد اخوت / ۲۵۴
کتابدار جفرسونی / ۲۵۸
کلیه ی مقدمه های داستانها از مترجم است.
گفتم: «خواهرم نه دختر عمویمان از ممفیس مادر بزرگ میگوید برا اینکه اون منو نمی شناخت. همین طوری نیس که هر کی سرشو بندازه پایین بیاد تو خونه باید بشناسمش آدم باید صبر داشته باشه و منتظر بمونه. اما این آقا اصلا نگذاشت حرفم تموم بشه... و حالا این آقا گفت اون دختر خوشگله چه دختر دوست داشتنی ای سیاهه را هم بفرست آب و لگن و حوله بیاره.» رفتم به طرف خانه. این دفعه وقتی برگشتم به خانه ی تابستانی خوب نگاه کردم و ندیدم (یا پیدا نبود) از شکاف در بیرون را نگاه کند گفت: «و یه مات پاک کن مادر بزرگ زیاد منتظرم نمانده بود ایستاده بودم در خانه گفت: «حالا دیگه چی؟ گفتم چه فرمایشهایی داشت نکنه این مرده فکر میکنه میخواییم وسط روز مجلس رقص برپا کنیم؟ به اش بگو من گفتم بیاد خونه بره تو ایوون پشتی دست و صورت شو بشوره درست مثل خود ما. لووینیا ناهار را کشیده و تا همین جا هم سرد و دیر شده. اما مادر بزرگ هم پسرخاله فیلیپ را درست نمی شناخت. این را دوباره به او گفتم مادر بزرگ نگاهی به من کرد و گفت: «مگه چی گفت؟» گفتم: «چیزی نگفت. فقط گفت عجب دختر خوشگلی! همین.» رینگو گفت: «به منم همینو گفت متوجه آمدنش نشده بودم. به جز آب و صابون گفت عجب دختر خوشگلی
پدرم گفت: «مگه لباس زنانه چیه دختر؟ اصلا مهم نیس بیا دختر بلند شو سرباز» اما در وسیلا تسلیم شده بود درست مثل وقتی که گذاشت لباس زنانه تنش کنند دیگر چنان بی تفاوت شد که حتی داد شلاقش بزنند. انگار با لباس زنانه می توانست اجازه فرار کند و نجنگد. میس چینی و زنان دیگر مجموعه ای شامل هشت داستان است که شخصیت محوری همه ی آنها زنان اند. ویلیام فاکنر این زنان را با نگاهی به کاراکترهای تاثیر گذار زندگی اش خلق کرده است. از هشت زن این کتاب شش نفر به قول فاکتر زنانی از دست رفته اند آدم هایی شجاع و باشرف که می کوشند هر طور هست روی پای خود بایستند و حقشان را بگیرند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک