جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
96,200
و پیتر ایوانویچ فهمید که او می خواهد جایی را تعیین کند که آنها بتوانند در آن شب بریج بازی کنند. آن بانوان در بالای پله ها به سمت اتاق بیوه ایوان ایلیچ رفتند؛ و شوارتز هم با لبهایی به شدت به هم فشرده، اما با نگاهی هوس باز در چشمانش با چرخش ابروانش به اتاق سمت راست اشاره کرد که بدن بیجان ایوان ایلیچ قرار داشت. پیتر ایوانویچ مثل هر کس دیگری در چنین مناسبت هایی؛ مانده بود که چکار باید انجام دهد تمامی آنچه که او می دانست آن بود که در یک چنین مواقعی همیشه بهتر و درست تر آن است که صلیب بکشد. اما وی کاملاً مطمئن نبود که آیا فرد به هنگام انجام چنین کاری باید تعظیم هم بکند یا نه از این رو او یک مسیر میانه را برگزید وی با ورود به اتاق صلیب کشید و یک حرکت کوچک نیز انجام داد؛ که به یک تعظیم می مانست. در همین حال و تا آنجا که حرکت سر و دستش اجازه می داد؛ وی اتاق را از زیر نظر گذراند. دو مرد جوان - ظاهراً برادرزاده ها که یکی از آنها محصل دبیرستان بود - در حالی که صلیب میکشیدند اتاق را ترک کردند. یک پیرزن نیز بی حرکت ایستاده بود
تلگرام
واتساپ
کپی لینک