1
6,930
که لباسهای کهنه اما تمیز به تن داشتند. همسر لمک در چشمان پادشاه درخشش نوری پلید را حس کرد. پادشاه به آرامی گفت: باغها زیبا هستند. خب لمک، بگو باغ هایت چه قدر ارزش ؟»
دارند لمک با دستپاچگی جواب داد نمیدانم خیلی زیاد در هر حال، من و همسرم حاضر نیستیم باغ های مان را با تمام ثروتهای دنیا عوض کنیم.» همسر لمک با تأیید حرف شوهر سرش را تکان داد پادشاه محکم و قاطع گفت: «ما باغ های شما چشم و دل مرا فریفته است. بگویید باغهای تان چه قدر می ارزند تا دو برابر آن، سکه و طلا به شما بدهم» لمک و همسرش به هم نگاه کردند نگرانی در چشمانشان پرپر میزد. لمک گفت: «اما ما... وزیر مداخله کرد و به آنها گفت: شانس به شما رو کرده خیره سری نکنید و بگویید باغ های تان را چه قدر می فروشید؟»
زن لمک گفت: «ما باغ های مان را نمی فروشیم. ما...
کودکان دویدند و خودشان را به پدر و مادرشان رساندند. پادشاه با عصبانیت به زن لمک گفت: باش چه طور جرئت میکنی در برابر حرف من بایستی و مخالفت کنی؟
ساکت همسر لمک با هراس گفت: «ما را ببخشید پادشاه»
در حال حاضر مطلبی درباره فریبا کلهر نویسنده باران بخواه باران در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک