قابله ها آن کودک زاده شد بهترین کار این است که همه شان در قحطی و تشنگی بمیرند تا نسلشان از روی زمین برچیده شود.»
انگوری از شاخه جدا میکنم و مقابلش میگیرم آنان حتی اگر دشمنان جناب فرمانروا باشند باز هم از مظاهر قدرت هستند. دشمنانی تحت امر باغات و مزارع شان اگر ویران شود شوکت و جلال این سرزمین اقول خواهد کرد.» ابن مصعب انگور را میگیرد هیچ کس به اندازه تو به فکر سرزمین من نیست. تو تنها کسی هستی که به جلال و شکوه سرزمین من می اندیشد. همسران دیگرم هر کدام تنها در اندیشه یاقوت و زمرد هستند و افزودن به تعداد بردگان خود هیچ کدام هم نتوانستند پسری برای من بیاورند. ای کاش تو صاحب پسری میشدی پسری که از تو متولد شود فرمانروایی لایق خواهد شد. او پس از من خداوندگار این مردم خواهد شد. به رویش لبخند میزنم خداوندگار را زوال نیست. مستانه میخندد «تو» مادری شایسته ای آسیه. ای کاش فرزندی داشتی.»
من نیز در آرزوی فرزندم اما نداشتن فرزند برایم پسندیده تر است تا داشتن فرزندی از این مرد پلید به رود خروشان خیره میشوم و در دل قدرت پروردگار را می ستایم همان طور که به جریان آرام آب می نگرم جسمی شناور بر روی آب از دور توجهم را جلب میکند. جریان آب آن را به سمت ما می آورد. گویی سبدی قیراندود است. توجه ولید هم به سوی جسم شناور جلب میشود: «گویا رود تحفه ای برایمان می آورد.
در حال حاضر مطلبی درباره فاطمه سلیمانی ازندریانی نویسنده طلوع روز چهارم در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک