کتاب روز اول قبر نشر جاویدان را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
فروش ویژه
کتاب روز اول قبر نشر جاویدان
روز اول قبر
موجود
3.5 (2)
کتاب
روز اول قبر،
اثر صادق چوبک،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1403
توسط انتشارات جاویدان - بدرقه جاویدان،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
کتاب حاضر مجموعه داستانهای کوتاه فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شدهاند. «گورکنها»، «چشمشیشهای»، «دستهگل»، «یکچیز خاکستری»، «پاچهخیزک»، «روز اول قبر»، «همراه»، «عروسک فروشی»، «یک شب بیخوابی»، «هف خط» عنوانهای برخی از داستانهای این کتاب هستند. در داستان «دستهگل» میخوانیم: «نامه سربسته را با همان خطی که میشناخت و یک دانه تمبر پست شهری روش خورده بود، جلوش روی میز گذاشته بود و جرئت نمیکرد به آن دست بزند. تقصیر خودش بود که تا به اتاق کارش وارد شد، دوید».
گوشه ای از کتاب
بازارچهی دهکده آب و جارو شده بود و هوای خنکی زیر چنار تناوری که بالای سر آب انبار چتر زده بود، موج میزد. شتکهای گل آبِ نمناک روی قلوهسنگهای میدان کوچک زیر چنار نشسته بود. دکانهای کوتوله قوزی دور میدان چیده شده بود.
گُله به گُله کنار جوی تنبل و ناخوش دور میدان، برزگران، کارگران نشسته بودند و نان پیچههاشان جلوشان باز بود و ناهار میخوردند و قهوهچی برو برو کارش بود و نسیم ولرم خرداد خواب را تو رگها میدواند.
ناگهان مش حیدر بقال از تو دکان خود فریادی کشید و با تلهموش نکرهای که با دو دست، دور از خودش گرفته بود از تو دکانش بیرون پرید و آن را گذاشت جلوی دکان. از شادی رو پاش بند نمیشد و دستهایش به هم میمالید و دور ور تله ورجهورجه میکرد.
از نعره مش حیدر جنب و جوشی در مردم افتاد و دکاندارها کار و بارشان را ول کردند و به سوی تله موش هجوم آوردند. مش حیدر نیشش باز بود و شادی تو چهرهاش موج میخورد. نانوا و نعل بند و پالان دوز و مسگر و عطار و علاف با آستینهای بالازده و یقههای چاک و چشمان ور دریده از دیدن تله، مست شادی بودند.
ببین آخرش گیر افتاد. شکمش آخر جونشو به باد داد. خدا پدر سلطونلی رو بیامرزه که گفت گردو بو داده بذار تو تلش. یه بار جسی ملخه، دوبار جسی ملخه، آخر به چنگی ملخه. اما به بینا قد یه گربس. نیس؟
زاده ۱۴ تیر ۱۲۹۵، با نام مستعار محمدصادق چوبین، نویسنده، مترجم، نمایشنامهنویس و از پیشروان داستاننویسی در ایران است. او به همراه صادق هدایت و بزرگ علوی جزء نویسندگان معاصر و از پیشگامان شکستن ادبیات سنتی است.
انجوی شیرازی او را یکی از نویسندگان مقتدر ادب فارسی معاصر میدانست و مسعود فرزاد در مورد او میگفت: «صادق چوبک نویسندهای است که باعث افتخار کشور ماست و آثارش، هم خواندنی و هم قابل ترجمه به زبانهای مهم است. هر چند سالهای بعد از انقلاب، اثری از چوبک در وطنش منتشر نشد، اما نام وی به عنوان یکی از پیشروان داستاننویسی ایران، در اذهان زنده ماند.»
در داستانهای او زندگی وازدگان جامعهی واپسمانده، از زاویههای تازه توصیف میشود، بهطوریکه میتوان گفت تا قبل از او، جزء هدایت در کتاب علویه خانم) هیچ نویسندهی دیگری با چنین اشتیاقی به زندگی ولگردان، تریاکیها، بیچارگان، مردهشویها و… نپرداخته بود.
صادق چوبک برخلاف نویسندگانی چون محمد حجازی و علی دشتی، نظم حاکم را، هماهنگی به سامان و هنجار نشان نمیدهد؛ بلکه میکوشد در هم ریختگی و آشفتگی آن را یادآور شود؛ اما وضعیت بهتری را پیشنهاد نمیکند و حتی تلاش برای گسیختن از وضع موجود را هم بیهوده میداند.
چوبک زبان خاص خود را دارد. گرچه در اوایل، این زبان همسایگیهایی با زبان صادق هدایت داشت ولی بعدها چوبک این همسایگی را پشت سر گذاشت و به سوی زبانی دقیقتر از زبان هدایت قدم برداشت.
چوبک از مجموع تصاویر مختلف زبان، بیشتر از تشبیه و پس از آن، از استعاره استفاده میکند. محتوای زبان چوبک، شفافیت خود را نخست از طریق این تصاویر به دست میآورد و در درجهی دوم، از طریق اشارات عامیانه و در مرحلهی سوم از اشعار و قصههای عامیانه، که بیشتر متعلق به بوشهر و شیراز هستند، به دست میآورد. غنای این زبان، متعلق به این سه ریشهی انسانی است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک