جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
310,800
مقدمه مؤلف | ۱۹
زمان بی کرانه را
تو با شمار عمر ما مسنج
به پای او دمی ست این درنگ درد و رنج
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ می زند رونده باش
امید هیچ معجزی از مرده نیست
زنده باش
«هوشنگ ابتهاج»
شاید زندگی پیدا کردن بخشهایی از خودمان در تکه تکه هایی از یک گل منسجم است.
پیدا کردنی که به اندازه یک عمر طول میکشد. و تکه هایی که همه جا حضور دارند و فقط کافی است ما در مسیرشان قرار بگیریم، آن وقت اگر هشیار باشیم شاید بخشهایی از خودمان را ببینیم بخشهایی از خودمان را در رابطه ها و در آدم هایی که تجربه می کنیم در موقعیتهایی که قرار میگیریم در فیلم هایی که میبینیم در تاریخی که مرور میکنیم و حتی در کوچه ای که هیچ عابری ندارد و باد درخت هایش را بدون حضور تماشاچیان نوازش میکند.
شاید زندگی همین است. ما زندگی را نه به صورت یک کل که به صورت جزئیاتی روزمره میبینیم. در واقع ما در «لحظه ای از یک زمان اکنون همیشگی هستیم و شاید آن لحظه تمام همان چیزی است که «هدف» نام دارد؛ هدفی به نام زندگی کردن برخورد کردن...
تو را دیدم که چگونه با صبر و امیدواری تا اینجا را ادامه داده ای. دوام می آوردی درست همان زمانهایی که فکر می کردم هیچ ادامه ای وجود نخواهد داشت. شاهد بودم که چگونه با اینکه نادیده ات میگرفتم تلاش می کردی دیده شوی و به من بگویی درد هم عبور می کند، من کنارت هستم. اما من سالها صدایت را نشنیدم و سالها با انکار حضور تو وارد رابطه ها شدم و فقط تو میدانی که حتی در رابطه ها چقدر تنها بودم. همیشه می دانستم جای خالی ای در قلبم وجود دارد و انگار آدم ها و رابطه ها نمی توانند آن را پر کنند و لحظه ای که پیدایت کردم جای خالی پر شد! چطور ممکن است این قدر جواب به ما نزدیک باشد و ما ناتوان از دیدنش؟ چطور ممکن است که تو همیشه حضور داشته ای و من گمت کرده بودم؟
چه گمشدگی احمقانه ای برای تمام این سالها از تو ممنونم برای تمام لحظاتی که دوام آوردی و در گوش من زمزمه می کردی که این نیز می گذرد تو قطعاً دوست داشتنی ترین بخش زندگی ام هستی با پیدا کردنت میتوانم تغییر را شروع کنم میتوانم بخشهایی از رفتارهایم را تغییر دهم و میتوانم عشق ورزیدن را دوباره بیاموزم اما این بار این تغییرات لحن سرزنش نخواهد داشت. صبورتر خواهم شد و راحت تر با نقص ها کنار خواهم آمد. تو با تمام زخمی بودنت و با تمام گذشته ای که داشته ای و با تمام تصمیم ها هنوز وجود داری و خوشحالم که جایی در مسیر مرور خودم و خاطراتم پیدایت کردم. تو تا همیشه زیباترین همراه زندگی ام خواهی بود. کنارت خواهم ماند این بار صبور و امیدوار.
شاید زندگی پیدا کردن بخشهایی از خودمان در تکه تکه هایی از یک گل منجم است.
پیدا کردنی که به اندازه یک عمر طول می کشد. و تکه هایی که همه جا حضور دارند و فقط کافی است ما در مسیرشان قرار بگیریم، آن وقت اگر هشیار باشیم، شاید بخش هایی از خودمان را ببینیم بخشهایی از خودمان را در رابطه ها و در آدم هایی که تجربه می کنیم در موقعیتهایی که قرار می گیریم، در فیلم هایی که می بینیم در تاریخی که مرور میکنیم و حتی در کوچه ای که هیچ عابری ندارد و باد درخت هایش را بدون حضور تماشاچیان نوازش می کنند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک