جهت اطلاع از کتاب های جدید این ناشر روی دکمه خبرم کن کلیک کنید.
دانشگاه تهران
تاریخچه مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران:
مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران در سال 1325 خورشیدی به صورت مستقل و رسمی آغاز به کار کرد. دکتر پرویز ناتل خانلری نخستین شخصیت آغازگر این حرکت انتشاراتی بود. پس از دکتر خانلری، شادروان دکتر ذبیح الله صفا با یاری دکتر حسین مینوچهر مدیریت توسعه انتشارات را با شایستگی به عهده گرفتند. در این هنگام بود که آثار پرباری زمینهساز شکوه انتشارات دانشگاه تهران شد.
سپس دکتر حافظ فرمانفرماییان این وظیفه را به عهده گرفت، اما به علت مسافرت علمی به امریکا، آقای دکتر ایرج افشار به مدت هفت سال در گسترش انتشارات تلاش کرد. پس از آقای دکتر ایرج افشار، دکتر کوهستانی و پس از آن شادروان دکتر بهرام فره وشی عهده دار ریاست انتشارات و چاپ دانشگاه شدند. در شهریور 1357 تا اوایل اسفند 1357 دکتر حسین عرفانی و پس از وی به مدت دو سال دکتر داریوش فاتحی مسئولیت اداره مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران را به عهده گرفتند. پس از وی، دکتر فیروز حریرچی به مدت شش سال سرپرست مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران شد. پس از دکتر حریرچی، دکتر شکرچی زاده برای بار نخست از 1366 سرپرستی موسسه را به عهده گرفت. وی نیز در سال 1369 برای ادامه تحصیلات به خارج از کشور رفت و دکتر عباس راستگو بمدت هفت سال سرپرست انتشارات و چاپ شد. در نیمه سال 1377 دکتر محمدعلی راد عهده دار سرپرستی انتشارات شد. از آغاز سال 1378 بار دیگر سرپرستی مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران به دکتر محمد شکرچی زاده واگذار شد.
ازسال 1385تا آذر ماه 1388آقای دکتر سید حمید طالب زاده عهده دار ریاست موسسه بودند وازاین تاریخ تا فروردین 1390آقای دکتر جان اله کریمی مطهر ریاست انتشارات را بر عهده د اشتند،
سپس آقای دکتر حسن سرشتی به سمت مدیر کل خدمات پژوهشی و ریاست موسسه انتشارات منصوب شدند. پس از دوره شش ماهه مدیریت دکتر حسن سرشتی، دکتر ایرج الهدادی به سمت مدیر کل خدمات پژوهشی و انتشارات منصوب شدند. در تیر ماه 1395 دکتر محمد موسیخانی عهدار دار این مدیریت شد.
________________________________________
شایسته است همان گونه که به کوتاهی به نام و یاد سرپرست های مؤسسه پرداختیم، به کوتاهی نیز به انتشارات نگاهی گذرا بیفکنیم:
انتشارات دانشگاه تهران دوازده سال پس از شروع به کار دانشگاه تهران، تأسیس شد ولی از پس همه فراز و فرودها، توانسته آن دوازده سال درنگ پدیداری را با تلاش بسیار جبران کند. این تلاش را وامدار کوشش های خستگی ناپذیر مدیران، کارکنان و همه استادان و مؤلفان دانشگاهی ایم که با غرور می گوییم، اگر تلاش آنان نمی بود، اینک ما نه در این جایگاه غرورانگیز جای گرفته بودیم.
گفتنی است که انتشارات دانشگاه تهران، نخستین بار با این آرمان پدید آمد تا پاسخگوی نیاز دانشجویان باشد. اما به مرور بایستگی ها و نیازها فراتر از نیاز نخستین نمودار شدند. در وهله نخست اساتید نیازمند آن بودند تا با گسترش کمی و کیفی دانشگاه، از آخرین داده های علمی برخوردار شوند. پس آنگاه که دانشگاه تهران، مؤلفان بزرگ و سرشناس را جذب برنامه های آموزشی خود کرد، انتشارات دانشگاه تهران چاپ و انتشار آثار آنان را نیز در زمره وظایف خود قرار داد. این رویه تا آنجا تداوم یافت که بندی از اساسنامه به آن اختصاص یافت. به این مفهوم که انتشارات دانشگاه تهران خود را ملزم به چاپ متون و آثار فرهنگی ایران زمین است.
رشد کمی و کیفی در بخش هیات علمی دانشگاه و پیشرفت ارتباطات، منجر به افزایش چشمگیر آثار شد، تا آن جا که عناوین منتشره سالیانه، چندین برابر عناوین منتشره در سال های آغازین شد. اینک انتشارات با داشتن امکانات چاپ و صحافی، پاسخگوی طیف دانشگاه تهران با همه گستردگی آن است، به گونه ای که با توجه به خدمات چاپی جنبی، مدعی چاپ یک عنوان در یک روزیم.
افزون تر از همه وظایف چاپ و نشر، انتشارات فعالیت های جنبی متفاوتی نیز دارد که می کوشیم به گونه ای کوتاه به برخی از آن ها اشاره کنیم، شرکت در همایش ها، شرکت در نمایشگاه های درون و برون مرز، برپایی نمایشگاه و راه اندازی برنامه های رادیویی و انتخاب کتاب سال دانشگاهی از جمله مواردی اند که به آن اشاره می رود. انتشار هفتاد گنج از گنجینه دانشگاه تهران، چاپ برخی از روزنامه های عصر مشروطیت و انتشار لغت نامه فارسی از آخرین دستاوردهای ماندگار انتشارات است.
انتشارات دانشگاه تهران در سال 1325 خورشیدی با چاپ نخستین کتاب خود به نام وراثت، پای بر گستره فرهنگ ایران زمین نهاد. در آن سال نیک آغاز و فرخنده پی انتشارات نوپای دانشگاه تهران توانست چهار عنوان کتاب منتشر نماید. در سال دوم یعنی 1326 عناوین منتشر شده به شش عنوان فزونی یافت، و در سالهای بعد این افزایش روندی رو به رشد یافت. گر چه تا این زمان که شصت و پنج سال از این آغاز می گذرد، سالهایی را به رکود زیستیم که این فرو خفتن پیامدهایی برونی داشت، اما پس از دمی، باز انتشارات دانشگاه تهران برپای خاست واستوار و با آهنگی پر شتاب به پایگاه راستین خود بازگشت و در جایگاه بایسته خویش جای گرفت. اینک در نیمه دوم سده پدیداریمان بر این توانمندیها استواریم:
فرآورده های فرهنگی استادان و پژوهشگران دانشگاه، پس از پذیرش در شورای انتشارات، توسط ویراستاران مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران بازنگری شده و پس از پیرایش توسط بخش حروف نگاری آماده چاپ می شوند، بخشهای متفاوت مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران به شرح زیر است:
شوراهای تخصصی انتشارات:
مجموعه شوراهای انتشارات شامل یک شورای سیاستگذاری و هفت شورای تخصصی است. شورای سیاستگذاری انتشارات دانشگاه متشکل از دبیر شوراها و اعضای برگزیده ریاست دانشگاه است که وظیفه تعیین سیاستهای کلی انتشارت دانشگاه را بعهده دارد. شوراهای تخصصی انتشارات متشکل از: الف-شورای تخصصی علوم اجتماعی و رفتاری؛ ب- شورای تخصصی علوم پایه؛ج-شورای تخصصی فنی و مهندسی؛ د-شورای تخصصی معماری و هنر؛ ه-شورای تخصصی کشاورزی و منابع طبیعی؛ و-رشورای تخصصی علوم انسانی و ز-شورای تخصصی پزشکی و دامپزشکی است. این شورا متشکل از نمایندگان دانشکده های مختلف دانشگاه تهران است که در نشست های ماهانه خود در جایگاه انتشارات متون دریافتی از دانشکده ها را بررسی کرده و در صورت تأیید اولیه اثر و تعیین داور، اثر برای داوری ارسال خواهد شد. پس از دریافت نظر داوران اثر مجددا در جلسه طرح و تصمیم نهایی اتخاذ خواهد شد.
بخش انتشارات:
در این بخش آثار تایید شده توسط شورای انتشارات به ویراستاران سپرده می شود. ویراستاران دست نوشته مؤلفان و مترجمان را با شیوه نگارش تعیین شده در انتشارات ویرایش می کنند.
بخش حروفنگاری: دست نوشته های ویراسته شده، در این بخش حروف پردازی شده و پس از غلط گیری و تصحیح و تأیید مؤلف/مترجم به بخش بازنگری متن ارائه می شود.
بخش طراحی جلد و بازنگری متن: برای زدودن هر گونه کاستی و نگارش. متن حروف نگاری شده، برای آخرین بار در این بخش بازنگری فنی می شود، نیز در این بخش طراحی جلد انجام می پذیرد. پس از آن که بازنگرش فنی و طراحی جلد انجام پذیرفت.. فرایند چاپ آغاز می شود.
گفتنی است که سا لی بیش نیست که روی جلد کتابهای منتشره دارای طرح های نوین و رنگین شده است. از کارهای ماندگار این بخش. افزودن زندگی نامه مؤلفان و مترجمان به کتاب است که این زندگی نامه بر روی صفحه داخلی پشت جلد به چاپ می رسد..
بخش لیتوگرافی: متون نهایی شده پس از عکاسی متن جلد بر روی زینکهای دو ورقی و یا گ ت او کپی شده و به ماشین خانه ارائه می شود.
بخش ماشینخانه: ماشین های چاپ افست در این بخش. زینگ های متن و جلد را در رنگ بندیهای تأیید و تصویب شده به چاپ می رساند. ماشین خانه دارای 5 دستگاه ماشین چاپ دو ورقی یک رو و دو رو چاپ، ماشین گ ت او برای چاپ جلدهای رنگی، چندین دستگاه ماشین ملخی و لترپرس است.
بخش صحافی: فرم های چاپ شده توسط ماشینهای چاپ، پس از تا شدن روند صحافی شمیز، گالینگور را آغاز می کنند. کتاب در این مرحله پس از پایان صحافی به انبار انتشارات تحویل می شود.
بخش فروش: بخش فروش شامل چندین فروشگاه زنجیره ای است که کتابهای چاپ شده انتشارات توسط واحدهای چندگانه و فروشگاهها به فروش می رسند.
برای آگاهی بیشتر در مورد تاریخچه انتشارات دانشگاه تهران به کتاب (انتشارات دانشگاه تهران؛ گذشته،اینک و فرارو) مراجعه شود. همچنین به مقاله دکتر امیررضا نریمانی با عنوان «سیرتحول انتشارات دانشگاه تهران» مراجعه شود.
________________________________________
رؤسا و سرپرستان مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران:
بایسته میدانیم که در این مجال کوتاه، از رؤسای انتشارات، بهکوتاهی یاد کرده و نیمنگاهی بهزندگیشان بیفکنیم.
بیشک، بیتلاش و همت آنان، این شکفتگی سامان نمیپذیرفت. از این روی، برای آن که یاد آنان را گرامی بداریم و تلاششان را ارج بگذاریم، چکیده زندگی و آثار آنان را زینتبخش این دفتر میکنیم.
بایسته یادآوری است که با دریغ نام تنی چند از سرپرستان در این بخش نیامده که یکی از انگیزهها، در دست نداشتن اطلاعات درباره زندگی آنها بود.
________________________________________
«دکتر پرویز ناتل خانلری نخستین رئیس انتشارات دانشگاه تهران»:
به سال 1292 خورشیدی بود که یکی از چهرگان تابان دانشگاهی پا بهجهان هستی نهاد، تا دیرگاهی دیگر در گستره فرهنگ و دانش این مرز و بوم نامی ماندگار شود. از آن آغاز، درس آموخت و دانش اندوخت، تا آن که در سال 1322 دکتری زبان و ادبیات پارسی را با پایاننامه تحقیق در عروضی فارسی دریافت.
در سال 1327 بهپاریس رفت و دوره دوساله انستیتو دو فونتیک زبان شناسی را گذرانید. پیش از آن، نخست در دبیرستانهای رشت و تهران بهآموزش پرداخت. پس از دریافت دکتری نیز مدتی با درجه دانشیاری در دانشگاه تهران بهآموزش پرداخت.
در سال 1329، پس از بازگشت از فرانسه، با رتبه استادی بهتدریس پرداخت.
خانلری، برون از دانشگاه تهران، مجله ادبی سخن را با نگاهی و شیوه ای نو منتشر کرد. گفتنی است که از هنگام آموختن در دبیرستان، نوشتهها و شعرهایش در مجله مهر، پژواک داده میشد.
آشنایی او با گروه اربعه، نگاه ادبی او را بهفراز کشانید. او در نوشتاری از این آشنایی بهنیکی یاد میکند و« دوستی آنها را مغتنم» شمرده است. شعر او میان شعر کهن و نو است. خانلری در سال 1321 شعر یغمای شب و ظهر را بهچاپ رساند، با نگاهی بهطبیعت، اما عقاب، شاهکارسروده او، در پیمانه مثنویگونه، شکوهی درخور دارد. نگاه خانلری در این سروده، پویا و ستیهنده است، گویی او در عقاب، بهیکی از یاران گروه اربعه مینگرد و چشم از او بر نمیدارد.
دکتر خانلری، نخستین رئیس انتشارات و روابط عمومی دانشگاه تهران است. او مدتی نیز معاون وزارت کشور، وزیر فرهنگ، سناتور، عضو فرهنگستان، مدیر پیکار با بیسوادی، طراح سپاه دانش و پیافکن بنیاد فرهنگ ایران بود که در ریاست او بر این بنیاد، سیصد اثر پر ارزش بهچاپ رسید. او مجله سخن را بهمدت 35 سال منتشر کرد.
بیشتر آثار خانلری در زمینه زبانشناسی است که جستارهایش ماندگارند و پرارزش.
دکتر پرویز ناتل خانلری در شهریور ماه سال 1369، پس از 77 سال زیستن، با یاد و نامی ماندگار و پایدار در گذشت.
تا آن که یاد و نام نخستین رئیس انتشارات دانشگاه تهران را گرامی بداریم، کوته، با گفتههایی بریده بریده، بهشعر شهره عقاب او مینگریم و آن را وا میگشاییم. پس، بیاییم این کوته شده چکامه زیبا را که استاد خانلری سروده پیشکش یاد و خاطره او کنیم و بر روانش درود فرستیم. باشد که آموزه عقاب و گزینه او در زندگی، آویزه گوش و هوشمان باشد.
آدمی همیشه بر آن بوده تا بر مرگ چیره شود، داستان تلاش آدمی و آرزوی بیمرگی را در افسانهها و اساطیر ملتها میتوان جست و پیجو شد، اما راستی از خود پرسیدهایم که بهای زیستن را چهگونه باید پرداخت؟ باور بیاوریم که تلاش برای نمردن، با تلاش برای زیستن، تفاوتی بزرگ و گرانسنگ دارد، تلاش برای زیستن، رو بهکمال دارد، اما تلاش برای نمردن، تلخ است و دردناک، در این تلاش است که آدمی تن بهزشتکامی میدهد، هویتش را از دست میدهد و برای دمی زیستن تن بههر پستی میسپرد. زندگی در گنداب و تن بهگندخواری دادن، جسم را پروار میکند، آنگونه که زاغ از دم مردارخواری عمر فزون یافته، اما عقاب را سال عمر بیش از سی نباشد.
عقاب در پیرسالی خویش اندوهگین بهجستجوی راز دراز زیستن زاغ برمیآید، شعر از وزنی دلنشین و پروقار و واژگانی بجا و کارا برخوردار است، هر بیتش زنجیرهای است از نظم پرشکوه منظومه:
گشت غمناک دل و جان عقاب چو ازو دور شد ایام شباب
دیدکش دور بهانجام رسید آفتابش بهلب بام رسید
بر آن میشود تا چارهای کند و دارویی بیابد، ناگزیر یک روز بامداد؛ گشت بر باد سبک سیر سوار!
گله کاهنگ چرا داشت بهدشت ناگه از وحشت پر ولوله گشت
وان شبان، بیمزده، دلنگران شد پی بره نوزاد دوان
کبک بر دامن خاری آویخت مار پیچید و بهسوراخ دوید
آهو استاد و نظر کرد و رمید دشت را خط غباری بکشید
نه! عقاب هوای شکار ندارد! رها از ولوله دشت و گریز پرندگان، بهدنبال یافتن دارویی است برای نمردن! از اینرو بهسراغ زاغی میرود زشت و بداندام و پلشت که سالهای بسیار زیسته و از بد رخدادها، بهمکر گریخته. عقاب با حسرت بهاو میگوید که در این دم رفتن و بسر آمدن عمر، نیاز زیستن را بیشتر حس میکند، اینک آمده تا از زاغ راز نمردن را جویا شود. عقاب میداند که همین زاغ سیه روی پلید، صدها بار از چنگ پدربزرگ عقاب گریخته، پدرش نیز در دم مرگ تا زاغ را بر شاخساری نشسته دیده، بهفرزندش او را نشان داده که این همان زاغ پلید است! عقاب در شگفت است که اینک نیز دم آخر عمر اوست، اما زاغ همان است که بود! عقاب از او میپرسد:
چیست سرمایه این عمر دراز رازی اینجاست، تو بگشا این راز
زاغ زبان میگشاید، راز ماندگاری تن را از گفته پدرش که سیصد و اند سال زیست بیان میکند، که برای ماندگاری باید از فراز گریخت و بهپستی گرایید. باید در خاک زیست و از پرواز کردن باید پرهیز کرد که باد پرنده را بهاوج میکشاند، و اوج از عمر میکاهد. زاغ میداند که شکوه زیستن در پرواز است، اما این شکوه عمر را کاهش میدهد. او از عقاب میخواهد که امروز را بهمهمانی زاغ برود، خانه زاغ در پس باغی بود، اینک که باید بههر بهایی زیست، بهتر است بهوصف خانه کلاغ از زبان دکتر خانلری دل بسپریم:
- گندزاری بود اندر پس باغ
بوی بد، رفته از آن، تا ره دور معدن پشه، کنام زنبور
عقاب بهدنبال زاغ بهخانه او وارد میشود، زاغ گندخواری آغاز میکند، تا میهمان از او بیاموزد!
اما عقاب در اوج فلک زیسته، بوی گند دماغ او را که با باد سحر آشنا بوده، میآزرد. او بر فراز ابرها در پرواز بوده، همیشه سینه کبک و تذرو و تیهو را گرم شکافته، اما اینک باید در این گندزار، بهبهای دمی بیش زیستن، نفس بکشد:
یادش آمد که بر آن اوج سپهر هست پیروزی و زیبایی و مهر
فر و آزادی و فتح و ظفرست نفس خرم باد سحر است
نه! عقاب سر برمیتاباند، درمییابد که او نیازی بهنمردن ندارد، به، آن که در اوج فلک بمیرد، تا آن که در این گندزار زندگی کند، نیمخیز میشود، پرمیگشاید، بر زبان میراند:
من نیم در خور این مهمانی گند و مردار تو را ارزانی
گر در اوج فلکم باید مرد عمر در گند بسر نتوان برد
به پرواز درمیآید، اوج میگیرد، زاغ بهتزده، او را مینگرد، میبیند عقاب آنقدر اوج گرفت که چشمان زاغ عقاب را همسوی آفتاب دید:
لحظهای چند براین اوج کبود نقطه ای بود، دگر هیچ نبود
________________________________________
«دکتر ذبیحالله صفا؛ دومین رئیس انتشارات دانشگاه تهران»:
به سال 1290 خورشیدی در شهمیرزاد سمنان کودکی زاده شد که سالهای پسین، کسی بود که بر تارک دانشگاه تهران، چون ماه تابان درخشید. سال 1304 رهسپار تهران شد، آموخت و آموخت، تا آنگاه که در 1322 حماسهسرایی در ایران را دانشنامه دکتری خود کرد. نوشتارهای ادبی، تاریخی و فلسفی او از 1312 خورشیدی در چندین مجله بهچاپ رسید. در 1322 دردانشکده ادبیات، تاریخ ادبیات ایران را آموزش داد.از 1320، نخست، معاون، آنگاه کفیل دانشسراهای مقدماتی، رئیس اداره تعلیمات عالیه و تعلیمات متوسطه وزارت فرهنگ و عضویت یونسکو را بهعهده داشت.
دکتر ذبیحاللهصفا دومین رئیس انتشارات دانشگاه بود. مقالههای وی درنشریههای مهر، ایران امروز، تعلیم و تربیت، جلوه، سخن، پشوتن، یغما، دانش، فرهنگ، مربی، تمدن، ارتش و... بهچاپ میرسید. نیز او چهارسال شباهنگ را منتشر کرد.
گفتنی است که در سال 1320 خانلری بر آن بود تا مجله سخن را منتشر کند، اما بهانگیزه سن کمش، پروانه مدیر مسؤولی بهنام ذبیحاللهصفا صادر شد که یک سال بعد، خود خانلری مدیری و سردبیری را خود بهدست گرفت.
دکترذبیحاللهصفا از استادان نامآور و بنام دانشگاه تهران، پژوهشهایی ماندگار را در زمینه ادبیات کهن پارسی انجام داد که شهرهترین اثرش تاریخ ادبیات ایران در
8 جلد، حماسهسرایی در ایران، علوم عقلی در تمدن اسلامی تا قرن پنجم هجری، تاریخ مزداپرستی در ایران قدیم، گنج سخن، اند، نیز دیوان عبدالواسعجبلی و دیوان سیفالدینفرغانی را تصحیح و مرگ سقراط و مادر دیوانه را ترجمه کرده است.
دکتر ذبیحاللهصفا در سال نخستین پدیداری رادیو، تاریخ زبانهای ایرانی و تاریخ جشنهای ایرانی را چندی باز گفت.
دکترذبیحاللهصفا در سالهای پسین زندگی در شهر لوبک آلمان میزیست. وی در سال 1378 در لوبک آلمان درگذشت.
________________________________________
«دکتر حسن مینوچهر»:
به سال 1290 در تهران متولد شد. در تیرماه 1332 همکاری خود را با دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آغاز کرد و دانشگاه تهران شد. خردادماه 1338 دانشیار دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. دکتر مینوچهر از تاریخ 24/7/1336 بهسرپرستی انتشارات دانشگاه تهران منصوب شد و این سمت را در تمامی دوران مأموریت دکتر ذیبحالله صفا حفظ کرد. وی همچنین مدتی در غیاب دکتر محمد معین سرپرستی مؤسسه لغتنامه دهخدا را برعهده داشت. دکتر مینوچهر در آذر 1339 بهدرجه استادی دانشکده ادبیات نائل شد، وی مدتها مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی بود. از آثار وی میتوان بهتصحیح التعرف لمذهبالتصوف اشاره کرد.
________________________________________
«دکتر حافظ فرمانفرمائیان»:
در سال 1306 در تهران متولد شد. وی دکترای خود را در رشته تاریخ و بهسال 1335 از دانشگاه جرج تاون دریافت کرد. وی فرزند عبدالحسنمیرزا فرمانفرما بود و سالها ریاست کتابخانه فرمانفرمائیان را در دانشکده ادبیات بر عهده داشت. دکتر حافظ فرمانفرمائیان در تاریخ 5/7/41 بهریاست ادارهکل انتشارات و روابط دانشگاهی برگزیده شد. وی در سال 1341 بهکرسی استادی تاریخ دانشگاه تهران دست یافت. کتاب «اروپا در عصر انقلاب» از جمله آثار منتشر شده اوست.
________________________________________
درحال حاضر ریاست مؤسسه انتشارات را دکتر محمد موسیخانی استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران بر عهده دارد. (1399/07/19)