بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
جهت اطلاع از کتاب های جدید این نویسنده روی دکمه خبرم کن کلیک کنید.

النا پونیاتوسکا

النا پونیاتوسکا

النا پونیاتوسکا متولد ۱۹ می ۱۹۳۲ روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی مکزیکی_فرانسوی است که زمینه‌ی کاری‌اش بیشتر موضوعات اجتماعی، سیاسی، مسائل زنان و قشرهای حاشیه‌ای جامعه است. مادرش مکزیکی‌تبار و پدرش فرانسوی_لهستانی بود. در ده سالگی، برای فرار از جنگ جهانی دوم، به همراه خانواده‌اش، پاریس را به مقصد مکزیک ترک کرد. تا آن زمان فرانسه تنها زبانی بود که پونیاتوسکا با آن بزرگ شده بود. در مکزیک، او زبان اسپانیایی را در کوچه و خیابان و در خلال زندگی روزمره‌اش آموخت.

پونیاتوسکا کارش را از هجده سالگی با روزنامه‌نگاری آغاز کرد. در همان روزها فرصت مصاحبه با شخصیت‌های برجسته‌ی فرهنگی_سیاسی (از جمله دیه‌گو ریورا، اکتاویو پاز و کارلوس فوئنتس) را به دست آورد. درواقع روزنامه‌نگاری راه را برای شناخت هرچه بیشتر او از جامعه‌ی مکزیک فراهم کرد.

اثری که او را به اوج شهرت رساند کتابی درباره‌ی واقعه‌ی کشتار بزرگ مکزیک، موسوم به تلاتلولکو بود. در آن واقعه، درست چند روز پیش از بازی‌های المپیک ۱۹۶۸ مکزیک، ارتش و پلیس تظاهرات دانشجویی را به خشونت کشاندند که در نتیجه‌ی آن حادثه، تعداد زیادی جان باختند. «شب تلاتلولکو» مصاحبه‌های پونیاتوسکا با شاهدان عینی، زندانیان و مأموران است. شیوه‌ی روایی النا پونیاتوسکا او را به نویسنده‌ی شهادت‌نامه‌ها معروف کرده است. او راوی وقایع تاریخی و صدای مردمانی بوده است که کمتر دیده شده‌اند. پونیاتوسکا یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر امریکای لاتین است که موفق به کسب جایزه‌ی سروانتس، مهم‌ترین و معتبرترین جایزه‌ی ادبیات اسپانیایی‌زبان شده است.

از مهم‌ترین آثار النا پونیاتوسکا «دیه‌گوی عزیز» است. ایده‌ی اولیه‌ی نوشتن این کتاب، پس از خواندن کتاب زندگی شگفت‌انگیز دیه‌گو ریورا، اثر برترام ولف، به ذهن پونیاتوسکا خطور کرد. دیه‌گو ریورا، نقاش مکزیکی و رهبر جنبش هنر نوین مکزیک، پیش از شهرتش به پاریس می‌آید (۱۹۰۹) و با آنجلینا بلوف نقاش روس، اولین همسرش آشنا می‌شود. کیلا براساس زندگی آنجلینا بلوف شخصیت‌پردازی شده است. پونیاتوسکا نامه‌های اصلی نقاش روس را به ریورا با چاشنی تخیل و داستان در هم می‌آمیزد و رمانی چندوجهی خلق می‌کند.

کتاب در دوازده فصل، راویِ ده ماه زندگی کیلاست که به‌رغم همه‌ی دردها و رنج‌هایش هیچ‌گاه قلم‌موهایش را بر زمین نمی‌گذارد. سرانجام دیه‌گو ریورا پاریس و آنجلینا را به قصد بازگشت دوباره به مکزیک ترک می‌کند و این‌چنین ده سال زندگی مشترک آنان با رفتن دیه‌گو (۱۹۲۱) پایان می‌یابد؛ با وجود این آنچه آغاز می‌شود نامه‌های آنجلینا به اوست.

پونیاتوسکا راوی نامه‌های بی‌پاسخ آنجلیناست. خواننده هیچ‌گاه نامه‌ای از ریورا نمی‌خواند، ولی از خلال حرف‌های آنجلینا قادر است به نوعی عشق یک‌طرفه و دلدادگی هاج و واج پی ببرد، دلدادگی هاج و واجی که جان کلامش این گفته‌ی ریوراست: او به من همه‌چیز ارزانی داشت، همه‌چیزی که هر زن نمونه‌ای می‌تواند به مردی ببخشد. در عوض نصیبش از من همه‌ی عسرت‌ها و بدبختی‌هایی بود که هر مردی ممکن است بر سر زنی آوار کند.

برترام ولف در تحلیلش از این نامه‌ها می‌نویسد: آنجلینا سرانجام بعد از سیزده سال (۱۹۳۵) موفق می‌شود به مکزیک، سرزمین رؤیاهایش برود. او هیچ‌گاه به دنبال دیه‌گوی عزیزش نمی‌گردد؛ نمی‌خواهد او را بیازارد. هنگامی که در یک کنسرت نگاهشان به هم می‌افتد، دیه‌گو بدون اینکه حتی او را به جا بیاورد، از کنار کیلا رد می‌شود و به راهش ادامه می‌دهد.


لیست کتب النا پونیاتوسکا


قتل عام در تلاتلولکو دیدآور
30%
فروش ویژه