جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
336,000
انسان راست شیخ این ضعیف سلطان وقت خویش مجدالدین بغدادی در مجموعه ای از تصانیف خود می فرماید: « فسبحان من جمع بين اقرب الاقريين و ابعد الابعدين بقدرته». و حکمت در آن که قالب انسان از أَسْفَلَ سَافِلِین باشد و روحش از اعلی علیین آن است که چون انسان بار امانت معرفت خواهد کشیدن میباید که قوت هر دو عالم به کمال او را باشد، چنان که در دو عالم هیچ چیز به قوت او نباشد تا تحمل بار امانت را بشاید و آن قوت از راه صفات می باید نه از راه صورت لاجرم آن قوت که روح انسان دارد چون از اعلی علیین است هیچ چیز ندارد در عالم ارواح از ملک و شیاطین و غیر آن و آن قوت که نفس ا چون از اسفل سافلین ۱۰ است . ۱۰ است هیچ چیز را نیست در . عالم نفوس، نه بهایم را نه سباع را نه غیر آن را و آن چهار عنصر که قالب انسان از آن ساختند هم از دردی ارواح آفریده بودند که قطاره صفت بود چنان که شرح آن در فصل اول به مثال قند و قناد گفته آمد. پس از هر صفت که در ارواح بود که آن را قند نهادیم چیزی در بقیت قطاره بود همچنان که در فصل ظهور عوالم مختلف تقریر رفت و روش آن لطیفه بر اصناف موجودات که هیچ ذره نماند تا از صفات عالم ارواح که در او چاشنیی نبود و آن چهار عنصر اگر چه ابعد موجودات بود از عالم ارواح و لکن در آن از صاف صفات عالم ارواح چیزی تعبیه بود و باقی وجود آن عناصر خود در عالم ارواح بود و هر چند در تخمیر طینت آدم جملگی صفات شیطانی و سبعی و بهیمی و نباتی و جمادی حاصل بود و لکن چون به اختصاص اضافت «بیدی» ۱۱ مخصوص گشت هر صفت از این صفات ذمیمه را صدفی گوهر صفتی از صفات الوهيت كرامت کردند چون به تصرف نظر آفتاب سنگ خارا صدف گوهر لعل و یاقوت و زبرجد و فیروزه و عقیق میگردد بنگر تا از خصوصیت «خمرت طينة آدم بیدی» در مدت اربعین صباحا که به روایتی هر روز هزار سال بود آب و گل آدم صدف کدام گوهر شود؟
تلگرام
واتساپ
کپی لینک