1
211,700
آندره برتون چندان میانه ای با مصاحبه نداشت در طول عمر خود فقط در حدود بیست مصاحبه منتشر کرد که برای آدمی به سرشناسی او رقم ناچیزی است. علاوه بر این اگر مصاحبه را تبادل افکار به صورت خودجوش بدانیم، گفت و گوهای آندره برتون را نمیتوان به معنای متعارف مصاحبه دانست. کاملاً آشکار است که حرف های برتون پیشاپیش آماده شده است. از همان نخستین مصاحبه او که در ۱۹۲۰ منتشر شد آنچه او در گفت و گو با مطبوعات به زبان آورده کم و بیش ساختگی می نماید و طول و تفصیل آن بسیار بیشتر از مطلبی است که در مصاحبه حضوری می توان بیان کرد.
برتون که هم به مصاحبه و هم به مصاحبه گر بدگمان بود اصرار داشت که سؤال ها به صورت مکتوب و پیشاپیش به او داده شود تا از غافلگیری های ناخوشایند پرهیز کند. اغلب به خود اجازه میداد متن سؤال و پاسخ را ویرایش کند و همچنین اصرار داشت که کل متن را پیش از انتشار ببیند این بدگمانی چندان شگفت نیست. نخست آن که برتون خود در تحریف سخن دیگران بر ضد خود ایشان تبحری داشت. مثلاً در گفت و گوهای منتشر شده اش با زیگموند فروید و آندره ژید خشم و اعتراض آن سالخوردگان جاسنگین را برانگیخته بود زیرا گفته های ایشان را زبردستانه چنان ویرایش کرده بود که یکی را فضل فروشی فرتوت و دیگری را خودستایی از چشم افتاده نشان دهد او بعدها از رفتاری که با فروید کرده بود پشیمان شد و عمل خود را با عنوان قربانی تأسف بار در پای روحیه دادا محکوم کرد
در مقاله ای با عنوان واسطه ها وارد میشوند که در کتاب گام های گم شده هم چاپ شد، تعریف کرده ام که در اواخر سال ۱۹۲۲ در یکی از آن شبهای متعدد که در آپارتمان من جمع میشدیم رنه کرول ما را تشویق کرد بخشی از تجلیات کلامی یا نوشتاری خواب هیپنوتیک را ثبت کنیم بنابر راهنمایی های کرول توافق کردیم از ابزار برونی مکتب اصالت روح استفاده کنیم - به عبارت دیگر دور میزی نشستیم. نوک انگشت خودمان را روی انگشت کوچک نفر بعد گذاشتیم تا آن زنجیره» مشهور را تشکیل بدهیم. طولی نکشید که در سکوت و تاریکی که برای این مراسم لازم بود. کرول یکباره شروع کرد به کوبیدن سرش به سطح میز چوبی و کم و بیش بلافاصله به بداهه گویی طولانی افتاد.
مضمون این بداهه گویی پر شاخ و برگ شبیه یک داستان جنایی واقعی بود. این پرگویی در حد افراط بود که راه به هیچ مکث و تردیدی نمی داد. اگر بخواهیم از هیجان و ناآرامی حاضران قضاوت کنیم محتوای عاطفی این بداهه گویی بی تردید زیاد بود. لحن کلام بی هیچ دلیل منطقی عوض میشد از گزاف گویی پرطمطراق به زنجموره و ورور میرسید حیف که نمی توانستیم آن را ضبط کنیم. این گفتار - با گفتارهای دیگری که بعدها کرول به ما ارزانی کرد سند پرارزشی بود چیزی که می شد اسمش را شبح احساس کرول بگذاریم کرول با آن نگاه زیبای نوجوانش که در بسیاری از عکسها پیداست آن ترس و بی پروایی که هر دو یکباره در او ظاهر می شد ... بر سرتاسر اینها چیزی که حاکم بود اضطراب بود. علاوه براین او از لحاظ روحی بسیار پیچیده بود گرفتار نوعی شیدایی بود که به صورت عشق به قرن هجدهم به خصوص دیدرو تسخیرش کرده بود.
با همه این حرف ها کسی که واقعاً با حال و هوای خواب هیپنوتیک و وسایل خاص آن جور در می آمد کرول نبود پره هم نبود که در یکی از جلسات خوابش برد و حرف های شادمانه و جالبی زد که تفاوت چندانی با داستانهای مکتوبش نداشت. این آدم روبر دسنوس بود دسنوس بود که انگ همیشگی خودش را بر این نوع فعالیت زد. او واقعاً دل به این کار داد
سوررئالیم یکی از ماندگارترین و پردامنه ترین مکتب های فکری - هنری قرن بیستم است. جدا از تندروی ها و گزافکاری هایی که صرف نشانه عصیان در برابر وضع موجود بود. این جنبش به گفته برتون سهم عمده ای در شکل گیری حساسیت مدرن ما داشته است. سوررئالیسم نه تنها بر شعر که بر سینما نقاشی و مجسمه سازی تأثیر بسیار نهاد و قلمرو نفوذ آن از قاره اروپا فراتر رفت و در بسیاری کشورها هواداران پرشور یافت.
در این کتاب آندره برتون یکی از بنیانگذاران و هواداران پرشور سوررئالیسم سرگذشت این جنبش را از آغاز تا دهه ۱۹۵۰ با زبانی روشن بیان می کند. این کتاب مجموعه ای از مصاحبه های رادیویی و مطبوعاتی است که در سالهای مختلف صورت پذیرفته است.
آندره برتون، شاعر، نویسنده، رسالهنگار و منتقد فرانسوی، فقط نظریهپرداز اصلی جنبش سوررئالیسم نبود، بلکه این جنبش قلب و روانش هم بود. تحصیلات پزشکی را ناتمام رها کرد تا به شعر بپردازد. او در ماه عسلش به دیدار فروید رفت، مدتی کوتاه به عضویت حزب کمونیست درآمد (۱۹۲۷)، با تروتسکی در مکزیک ملاقات کرد (۱۹۳۸) و سالهای بیشتر جنگ جهانی دوم را در ایالات متحده گذراند. جاذبهی شخصیتش به او فرهمندی و اقتداری خاص میبخشید که سرسپردگی، وفاداری و فرمانبرداری دوستان و نزدیکانش را جلب میکرد؛ هر چند مخالفانش او را مستبد میخواندند و حتی برخی بدگویانش او را پاپ سوررئالیسم لقب داده بودند.
او ابتدا از استفان مالارمه و سمبولیستها تأثیر پذیرفته بود و پس از آن با آثار آلفرد ژاری، آرتور رمبو و لوتر آمون آشنا شد و با پل والری، گیوم آپولینر و پییر رووردی تماس گرفت. نشانههایی از این تأثیرپذیریها در اشعار مؤسسهی کارگشایی قابل تشخیص است، اما پیامد کشف نوشتار خودبهخودی- در همان سال- دگرگونی بنیادین سبکش بود.
این تغییر در میدانهای مغناطیسی (۱۹۲۰)، که با مشارکت فیلیپ سوپر نگاشته شد و روایتکهای (ماهی محلول) (۱۹۲۴)، که همراه مانیفست سوررئالیسم در یک مجله به چاپ رسید، بهوضوح مشهود است. او در فواصل معین و بهنحوی مستمر و تقریباً منظم، مجموعه شعرهایی جدید عرضه میداشت که لبریز از صور خیال غافلگیرکننده و وهمآلود بودندکه آذرخشوار بر خواننده ظاهر میشدند.
برتون نه فقط در مانیفست (۱۹۲۴) رمان را، به مثابهی گونهی ادبی زیر سؤال برد، بلکه در نادیا (۱۹۲۸) نیز همین تلاش را پی گرفت؛ این اثر که کموبیش جنبهی زندگینامهی شخصی دارد، علیرغم نیت صریح و اذعان شدهی نویسنده برای دستیابی به سبکی مشابه بررسی بالینی- یعنی عاری از احساس و خشک و بیروح، به شیوههای مختلف و متنوع نگاشته شده است.
در حال حاضر مطلبی درباره عبدالله کوثری مترجم کتاب سرگذشت سورئالیسم در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک