جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
187,500
داستان حاجی مراد پس از مرگ تولستوی در سال ۱۹۱۲ منتشر شده چون تولستوی نمیخواست در زمان حیات او انتشار یابد. موضوع داستان با عقاید و ایمان تولستوی مغایرت دارد تولستوی مسالمت گذشت و عطوفت را حلال مشکلات جوامع آدمی میدانست باورش این بود که خشونت و خونریزی در هر شرایطی که باشد گرهی را نخواهد گشود. با خونریزی و کشتن به هر نام و عنوان - مجازات قصاص شهادت حفظ نظم و قانون یا انتقام - مخالف بود داستان حاجی مراد درباره زیبایی عظمت جذبه و ابهت شهادت است میتوان گفت تولستوی که نگارنده ای به شدت یکتاپرست بود بر حسب اتفاق گذارش به بتخانه ای می افتد و در آنجا با صنمی روبرو میشود که استادی و مهارت بی نظیرش در صورتگری نمی گذارد که او از زیبایی صورت صنم در گذرد داستان را نوشت - صورت را آفرید؛ اما اجازه نداد آن را نشر کنند - یا در نمایشگاه آثار او عرضه کنند. این ترجمه علی رغم کوشش مترجم به هیچ وجه نتوانسته است استادی حیرت انگیز صورتگر را منعکس نماید مترجم با زبان اصلی کتاب زبان خوش الحان روسی آشنایی ندارد و ترجمه انگلیسی آن را به فارسی برگردانده است نه تنها زبان انگلیسی زبان مادری مترجم نیست بلکه حتی در زبان فارسی نیز مترجمی حرفه ای نیست از آب زلال چشمه ای گل ساخته اند؛ کارگری که گلکاری را بلد نیست آن را فشرده است و کفی آب گل آلود فراهم آورده است.
می کرد گفت: «آقایان مرا ببخشید ماریا، جای من تو بازی کن شاهزاده خانم پرسید: موافقید؟» و با شتاب از جا برخاست و با
تبسمی حاکی از رضایت سر جای شوهر نشست.
آجودان گفت: «من همیشه با همه چیز موافقم خوشحال بود که شاهزاده خانم که اصلاً بازی بلد نبود طرف مقابل او شده است. پولتورا تسکی دستهایش را گشود و خندید. شاهزاده شاد و خندان برگشت گفت: پیشنهاد میکنم شامپانی بنوشیم!»
پولتوراتسکی :گفت من همیشه با نوشیدن شامپانی موافقم.
آجودان گفت: خیلی هم خوشوقت خواهیم شد.
واسیلی شامپانی بیاور.»
ماریا واسیلیونا پرسید کی بود؟ چکار داشت؟
شاهزاده شانه هایش را بالا انداخت و گفت: همه چیز را که نمی شود گفت.
شاهزاده خانم پاسخ داد: همه چیز را نمیشود گفت؟ بعداً خواهیم دید که میشود یا نمیشود
شامپانی را آوردند. همه نوشیدند حساب برد و باخت ها را روشن کردند. هنگام خداحافظی شاهزاده از پولتوراتسکی پرسید: «گردان شما فردا مأمور جنگل است؟
«بله، چطور؟»
شاهزاده با تبسم گفت: «فردا خواهیم دید.
پولتوراتسکی جواب داد: خیلی خوشحال خواهم شد. از فکر اینکه تا چند لحظه دیگر دست ماريا واسیلیونا را خواهد فشرد در پوست نمی گنجید.
اتو تولستوی (۱۹۱۰-۱۸۲۸) در دهکده ای نزدیک شهر تولا در روسیه تزاری چشم به جهان گشود. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد. تحصیلات دانشگاهی را نیمه تمام رها کرد و مدتی به ارتش پیوست حاصل عمر او مجموعه ای از بهترین آثار ادبیات روس است : جنگ و صلح، آنا کارنینا، بابا سرگئی، رستاخیز مرگ ایوان ایلیچ و هنر چیست؟ واپسین اثر بزرگ تولستوی حاجی مراد است که برگرفته از خاطرات و تجربیات واقعی او در دوران اقامتش در قفقاز است.
شادروان همایون صنعتی زاده از صمیم دل حاجی مراد را ترجمه کرده است. شاید ۸۲ سال زندگی پرفراز و نشیب تولستوی و سرگذشت غریب و پرشور حاجی مراد بی شباهت به ۸۴ سال عمر پربار مترجم نباشد.
حاجی مراد آواز مادرش را باز خواند
خنجر آب دیده ات سینه ام را شکافت
اما من پسرگم جگر گوشه ام را بر سینه ام فشردم
و او را در خون گرمم شستشو دادم
زخم ام التیام یافت بی هیچ مرهمی و پسرم را نیز
همچون من - دیگر هراسی از مرگ نخواهد بود
تلگرام
واتساپ
کپی لینک