1
25,900
فکر کنید تربچه ای گرد و قلمبه که سر از خاک بیرون آورده است، به جست وجوی دوست و هویت یابی می رود و با همان داستان «من از تو بهترم روبه رو می شود گیلاس هایی که او را مسخره می کنند چون جایشان روی درخت است و در برابر او که جایش در خاک است برتری دارند.
غم و ناراحتی تربچه ی نقلی لپگلی هم تا اینجا همان است که بوده و هست. اما درست همین جا دختر کوچولویی با چادر سفید پیدایش می شود و او را به همراه گیلاس ها در سبد می اندازد.
حالا از دید تربچه همه چیز تازه است او سر از اتاق بچه ها و خاله بازی در می آورد. باید در بازی دخترک های داستان نقشی بازی کند. هر چند اول باز هم این تفاوت توی ذوق تربچه می زند و با گوشواره شدن گیلاس ها خودش را بی ارزش می بیند و چشم هایش پر از اشک و ناامیدی می شود اما در نهایت دخترک های خلاق از او هم استفاده می کنند و تربچه به گردنبندی در گردن عروسک تبدیل می شود. تربچه آن قدر هیجان زده و خوشحال است که با صدای بلند می خندد؛ اما کسی صدای خنده اش را نمی شنود خنده اش در خنده ی دختر کوچولو گم می شود و در نهایت همه ی تربچه های زیر خاک به همراه او می خندند.
در حال حاضر مطلبی درباره سمیرا قیومی نویسنده خنده های تربچه ای در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک