1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب تجربه و هنر زندگی21

معرفی کتاب تجربه و هنر زندگی21

4.1 (2)
کتاب تجربه و هنر زندگی21 (تاریخچه خوشبختی)، اثر نیکلاس وایت ، با ترجمه خشایار دیهیمی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1401 توسط انتشارات گمان ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی پالتوئی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 104,000 26%

76,960

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر

فهرست

  • فصل اول آشنایی با مفهوم خوشبختی

  •  فصل دوم تضادها چشم اندازها و شناسایی خوشبختی

  • فصل سوم لذت لذت طلبی و اندازه گیری خوشبختی

  • فصل چهارم خوشبختی ساختار و هماهنگی

  • فصل پنجم اخلاقیات خوشبختی و تضاد.

  • فصل ششم خوشبختی امر واقع و ارزش

  • فصل هفتم سر کردن بدون این مفهوم

مشخصات محصول

نویسنده: نیکلاس وایت
ویرایش: -
مترجم: خشایار دیهیمی
تعداد صفحات: 312
انتشارات: گمان
وزن: 190
شابک: 9786007289198
تیراژ: -
اندازه(قطع): پالتوئی
سال انتشار: 1401
تصویرگر: -
نوع جلد: شمیز

معرفی محصول

خوشبختی چیست؟

آیا می‌توان به معیارهای روشنی برای سنجش میزان خوشبختی افراد دست یافت؟ چطور می‌توانیم با تضاد میان اهدافمان و انواع چیزهایی که به ما احساس خوشبختی می‌دهند کنار بیاییم؟

در این کتاب با گذری بر ۲۵۰۰ سال تفکر فلسفی درباره‎ی مفهوم خوشبختی، به ما نشان می‌دهد متفکران برجسته‌ی تاریخ فلسفه از یونان باستان تا امروز چگونه به این پرسش‌ها و پرسش‌هایی از این دست پرداخته‌اند. و در این ضمن می‌کوشد پرسش از خوشبختی را به مسائلی چون اخلاقی زیستن و فلسفه‌ی زندگی پیوند بزند.

واژه‌ی خوشبختی واژه‌ای معمولی و آشناست. خوشبختی واژه‌ای بالاخص فلسفی نیست. خوشبختی یک مفهوم است، مفهومی که گمان می‌بریم دست کم تا حدودی درکی از آن داریم. در یک کافی‌شاپ زنی از یک زن دیگر می‌پرسد: “ببینم، خوشبختی؟” و آن زن دیگر می‌گوید: “خب،بله، ولی راستش بعضی چیزها هست که اذیتم می‌کنند.”

بعد متاسفانه سخنش قطع می‌شود و ناتمام می‌ماند، و وقتی دوباره شروع به صحبت می‌کند صحبت به چیزهای دیگری کشیده می‌شود.

در صفحات آغازین اخلاق نیکوماخوسی، ارسطو از قول سولون، قانونگذار مشهور آتنی، می‌گوید: هیچ‌کس را تا زمانی که در قید حیات است خوشبخت مخوان.

ارسطو گمان می‌برد که می‌تواند این مفهوم سولونی را به کار گیرد. او نکته‌ی سولون را برمی‌گیرد و به آن شاخ و برگ می‌دهد.

ارسطو می‌گوید بخت و اقبال اعقاب آدمی بر خوشبختی خود او، دست کم تا مدتی، اثرگذار است: “عجیب است اگر مرده دست کم در طی مدت معینی از بخت و اقبال اولاد و اعقاب خود هیچ اثری نپذیرد.”

چکیده

کتاب تاریخچه خوشبختی اثر نیکلاس وایت توسط انتشارات گمان منتشر شده است.
خوشبختی واژه ای معمولی و آشناست. مفهومی است که گمان می کنیم دست کم تا حدودی درکی از آن داریم. اما درواقع بیان و توضیح مفهوم خوشبختی به این آسانی ها هم نیست. اگر از کسی بپرسیم خوشبختی چیست معمولا مثال هایی می آورد از چیزهایی که خواستارشان است یا به نظرش ارزشمند می آید. اما اگر از او بپرسیم در مجموع خوشبختی چیست؟ معمولا پاسخ روشن و مناسبی به ذهنش نمی رسد. واقعا خوشبختی چیست؟ آیا می توان به معیارهای روشنی برای سنجش میزان خوشبختی افراد دست یافت؟ چطور می توانیم با تضاد میان اهدافمان و انواع چیزهایی که به ما احساس خوشبختی می دهند کنار بیاییم؟ نیکلاس وایت در کتاب «تاریخچهٔ خوشبختی» با گذری بر ۲۵۰۰ سال تفکر فلسفی دربارهٔ مفهوم خوشبختی، به ما نشان می دهد متفکران برجستهٔ تاریخ فلسفه از یونان باستان تا امروز چگونه به پرسش هایی از این دست پرداخته اند. و در این ضمن می کوشد پرسش از خوشبختی را به مسائلی چون اخلاقی زیستن و فلسفهٔ زندگی پیوند بزند.

گوشه ای از کتاب

این نظر که خوشبختی لذت است-لذت‌طلبی- یکی از پذیرفته‌ترین گزارش‌ها از خوشبختی است. علی‌رغم جذابیتی که لذت‌طلبی دارد، به دلایل خیلی سرراستی توفیق نمی‌یابد. اما از عدم توفیق آن بسیار چیزها می‌توانیم بیاموزیم. می‌توانیم از عدم توفیق آن بیاموزیم که چه توقعی از گزارشی از خوشبختی داشته‌ایم و نیز بیاموزیم که به چه چیزهایی نمی‌توانیم دست یابیم.

برای فراگرفتن این درس، توجهمان را بر آن نوعی از لذت طلبی متمرکز می‌کنم که لذت‌طلبی کمی خوانده می‌شود. هدف لذت‌طلبی کمی-که هدفی ارزشمند است- رسیدن به درجات بالایی از سیستماتیک بودن و قدرت نظری است.

اگر این نظریه کاملا پرورانده شود و مورد استفاده قرار گیرد، می‌تواند ما را قادر سازد که ارزش هر چیزی را که تجربه می‌کنیم و انجام می‌دهیم و سهم آنها را در خوشبختی‌مان اندازه‌گیری کنیم.

اما لذت‌طلبی کمی بنا به همان امتیازش گرفتار نواقصی می‌شود. لذت‌طلبی کمی بیش از اندازه سیستماتیک است.
این نظریه سفت و سخت‌تر از آن است که با واقعیاتی سازگار شود که اگر قرار است متقاعدکننده باشد باید خودش را با آنها سازگار کند. این واقعیت‌ها درباره‌ی اهداف انسان‌ها و چیزهایی هستند که انسان‌ها ارزشمند به شمار می‌آورند و حتی واقعیاتی درباره‌ی چیزهایی هستن که انسان‌ها از آنها بهره و لذت می‌برند.

اینها به نحوی گریزناپذیر غیر سیستماتیک هستند یا دست‌کم چنانند که اگر از منظر معمول فیلسوفان به هنگام جستجو برای یافتن گزارشی از خوشبختی نگریسته شوند به نظر غیر سیستماتیک می‌آیند.

اگر سیستماتیک بودن یک نظریه امتیازی برای آن محسوب می‌شود، لذت‌طلبی کمی بیش از آن سیستماتیک است که فیلسوفانِ پژوهشگر درباره‌ی خوشبختی به آن نیاز دارند.

یکی از مواضعی که فیلسوفان معمولا از آن موضع درباره‌ی خوشبختی می‌اندیشند مربوط به نحوه سنجیدن است: سنجیدن اینکه چه باید کرد یا در چه جهتی باید کوشید، یا سعی کرد به چه چیزی دست یافت یا چگونه زیست.

فیلسوفان می‌خواهند بدانند به هنگام تامل و سنجش دربار‌ی خوشبختی چه چیزی را می‌توانیم خوشبخت بودن به حساب آوریم. آنها هم می‌خواهندبدانند ما عملا چگونه دست به سنجش می‌زنیم و هم اینکه سنجشمان چگونه باید باشد.

هنگام اندیشیدن به خوشبختی از این موضع، مدافعان لذت‌طلبی کمی می‌گویند سنجش ما درباره‌ی خوشبختی مبتنی بر این است که ما هر کاری که می‌کنیم یا هر کاری که باید بکنیم در جهت دست یافتن به بیشترین مقدار لذت است.

اما به نظر می‌رسد مدافعان لذت‌طلبی کمی نمی‌توانند به این موضعی که می‌گویند پایبند بمانند؛ این سخن آنان چه به عنوان گزارشی درباره‌ی اینکه ما هنگام سنجش چه می‌کنیم، چه گزارشی از اینکه چگونه باید دست به این سنجش بزنیم، باورپذیر به نظر نمی‌رسد.

اندیشیدن درباره‌ی چگونه سنجیدن به معنای اندیشیدن درباره‌ی گزینه‌ها و ملاحظات و اهداف به همانگونه‌ای است که بر ما عرضه می‌شوند یا بر ما جلوه می‌کنند.

آنچه بر ما عرضه می‌شود و جلوی چشممان می‌آید معمولا پیچیده است، اما شکل جلوه‌گر شدنشان بر ما معمولا بسیار ساده است. آیا باید از میان خوراکی‌ها بستنی را انتخاب کنم یا کیک را، یا سالاد میوه را؟ آیا باید در رشته‌ی پزشکی تحصیل کنم یا مهندسی؟ بنا به برخی مقاصد نظری، مثلا در اقتصاد، ضروری است به انتخاب‌هایی بیندیشیم که جزو پیچیده‌ترین گزینش‌ها هستند- به اصطلاح بسته‌های کالایی که تا حدودی شبیه سبد خرید از سبزی‌فروشی هستند.

اما سنجشِ عادی، و بخش عمده‌ی سنجش فلسفی که در این باره انجام گرفته است-در این قیاس- تمرکزش بر بسته‌های منفرد سبزیجات در سبد است. اذهان افراد آنقدر مجهز نیست که بتواند به ارزش بسته‌ای از کالاها جز به صورت جمع ارزش تک‌تک کالاهای موجود در بسته بیندیشد…

نویسنده

نیکلاس وایت

نیکلاس وایت

در حال حاضر مطلبی درباره نیکلاس وایت نویسنده تجربه و هنر زندگی21 در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

مترجم

خشایار دیهیمی

زاده بیستمین روز آبان ۱۳۳۴ در تبریز. فرزند نصرالله دیهیمی که مترجم بود و در دانشگاه هم تدریس می‌کرد. می‌توان خانواده‌ی دیهیمی را خانواده‌ی مترجم‌ها لقب داد، چراکه فرزندش، زنده‌یاد نازنین دیهیمی هم مترجم بود و همسرش، رؤیا رضوانی نیز ترجمه می‌کند.

خشایار دیهیمی آثار زیادی را در زمینه‌ی ادبیات کشورهای گوناگون، فلسفه زندگی، فلسفه سیاسی، ادبیات شرق اروپا و… ترجمه و ویراستاری کرده است. او همچنین سال‌ها تجربه در کار ژورنالیستی و همکاری با مجلات و نشریات گوناگون دارد.

دیهیمی سال‌های کودکی و سال‌های آغازین تحصیلات خود را در تبریز گذراند، سپس، در سال‌های نوجوانی بود که به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و در تهران ساکن شد. بنا به گفته خودش، دیری نپایید که کتاب خواندن برای او به آیین تبدیل شد و این آغاز با کتاب‌هایی در زمینه ادبیات همراه بود.

آشنایی با غلامحسین ساعدی (گوهر مراد) نقطه‌ی عطفی در زندگی خشایار دیهیمی است و این آشنایی سبب ارتباط دیهیمی با محافلی چون کانون نویسندگان ایران و انجمن‌های روشنفکری و مترجم‌ها و نویسندگان گوناگونی ‌شد.

مهندسی شیمی رشته‌ای است که دیهیمی برای تحصیلات آکادمیک خود انتخاب کرد. چند سالی در شهر ملکان به معلمی مشغول بود تا آنکه بعدها در کارخانه‌ی لاستیک‌سازی کار گرفت؛ شغلی که فقط به تحصیلات دانشگاهی‌اش مربوط بود، اما دیهیمیِ جوان علاقه‌ای به آن نداشت. به گفته‌ی خودش دستاورد آن سال‌ها، ترجمه‌ی تعدادی کتاب در زمینه صنعت لاستیک و ترجمه و تألیف دانشنامه‌ی صنعت لاستیک بود. کتاب‎‌هایی که البته به‌طرز عجیبی هیچ‌یک با نام او به چاپ نرسید.

انتشارات فرانکلین، که بعد از انقلاب به انتشارات انقلاب اسلامی تغییر نام داده بود، مقصد بعدی خشایار دیهیمی بود. در میانه‌ی دهه‌ی شصت بود که او راهی آنجا شد و مسئولیت ویراستاری تاریخ تمدن ویل دورانت را بر عهده گرفت. به گفته‌ی خودش، با آنکه ظاهراً به عنوان نمونه‌خوان وارد این مؤسسه‌ی انتشاراتی شده بود، اما بخت آن را یافت تا با ویراستاری تاریخ تمدن، سطح بینش و دانش خود را ارتقاء بخشد.

خشایار دیهیمی پیرامون فرآیند ترجمه معتقد است: «مترجم ایدئولوگ نیست و من حتی ممکن است کتابی را ترجمه کنم که لزوماً با عقاید نویسنده‌اش همسو نباشم اما خوانده شدن آن را ضروری بدانم.»

دیالکتیک تنهایی، یادداشت‌های یک دیوانه، بیگانه، صالحان، فیلسوفان سیاسی قرن بیستم، فلسفه ترس، سوفیا پتروونا و یادداشت‌ها (آلبر کامو) از جمله ترجمه‌های اوست.

خشایار دیهیمی

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید