1
این رساله مختصر که از نظر خوانندگان عظام میگذرد فصلی است مجمل از کتابی مفصل در تاریخ قرآن کریم که بنده نویسنده چند سالی است به تحقیق و تألیف و تدوین آن اشتغال دارد و بحمد الله برای او نعم الاشتغال است. امثال وارده در کتاب ربانی در آیاتی لطیف و کلماتی شریف فرود آمده که از دیرباز از عاشقان ادب و شیفتگان دانش به رقت الفاظ و دقت معانی دلها ربوده این حقیر را نیز به نوبت خویش به اعجاز خود واله و شیدا ساخته که «لو انزلنا هذا القرآن على جبل لرأيته خاشعاً متصدعاً .» در سال ۱۳۲۳ در صدد برآمد که از آن آیات بینات مجموعه خاص فراهم سازد که اقوال و آراء دانشمندان را از صدر تاریخ اسلام تاکنون در آن گرد آورد و به قدر مقدور از سخنان علماء اسلام و محققان بیگانه که در آن باب گفته اند جمع آوری کند. بر این نیت خیر به حمد الله کمابیش توفیق یافت و فصلی از کتاب خود را در تاریخ قرآن مجید مخصوص باب امثال قرار داد لیکن این مجموعه مختصر آتش شوق را در دل خاموش نمی کرد و کام خشکیده بدین قطرات خرد سیر آب نمیگشت. در آن تاریخ وزیر معارف وقت مرحوم دکتر عبدالحمید زنگنه رحمه الله که به لطف و صفا و کرم و وفا موصوف و به نجابت موروث و هنر مکتسب آراسته بود بنده را بر تألیف تاریخ کتاب مبارک الهی تشویق می فرمود. از آن زمان تاکنون غالب اوقات این ضعیف به آن شغل شریف مشغول و به این معشوقه روحانی و لطیفه غیبی جان و دل سپرده است.
دو به مخاصمت نزد سوسماری رفتند خرگوش گفت یا ابا الحسل ؟ گفت «سمیعاً دعوت» خرگوش گفت برای مخاصمت نزد تو آمده ایم پاسخ داد عادلاً حکمتما» دیگر بار گفت درباره ما حکومتفرما، سوسمار جواب داد فی بیته یؤتى الحکم» گفت خرمایی یافتم. جواب داد «حلوة فكلیها» - خرگوش گفت روباه آن را دزدید گفت لنفسه بعی الخیر» خرگوش گفت با او در آویختم و او را بزدم سوسمار پاسخ داد بحق اخذت» گفت او نیز مرا برد» گفت «حر انتصر» گفت اینک بین ما قضاوت. فرما گفت «قد فضیلت» - سراسر این سخنان که سوسمار گفت در زبان عرب هر یک جداگانه مثلی سایر گشت.»
. كذلك النجار يختلف این مثل در موردی گویند که دو چیز با هم مختلف باشند و آن از حکایتی شیرین آمده است که مضمون آن چنین است:
روباهی بر لب چاهی آمد و بر لب آن دلوی دید و در ته چاه دلوی دیگر در دلوی که بر فراز چاه بود سوار شد و فرود آمد دلو دیگر بالا رفت پس از آنکه آب بیاشامید ناگزیر در چاه ماند. ناگهان گفتاری به طلب آب بر لب چاه آمد روباه بدو گفت در آن دلو بنشین و فرود آی که آبی بس گوارا است گفتار بیچاره در دلو بر نشست و فرود آمد و دلو دیگر روباه را بالا برد. چون روباه را دید که بالا میرود بدو گفت کجا می روی روباه جواب داد
كذلك النجار يختلف». یعنی اصل ما با یکدیگر مختلف است. و این مثل را شیخ عطار در قطعه لطیفی به نظم آورده و برای آن تأویلات عرفانی کرده است:
به راهی بود چاهی بس خجسته
جو از بالا تهی دلوی درآمد مگر می شد یکی سرگشته روباه
چو دید آن دلو اندر دلو تن زد
یکی گرگ کهن شد تا سر چاه برو به گفت گر مشتاق مایی
جوابش داد آن روباه دلتنگ نشست آن گرگ در دلو روان زود
همی چندانکه میشد گرگ در چاه
میان راه چون در هم رسیدند
المیدانی، جلد دوم، ص ۶۱ النجار الاصل
رسن را هر دو سر دو دلو بسته ز شیب او یکی پر بر سر آمد بدان موضع فتاد از راه ناگاه که من لنگم تو به کایی بر لنگ
به دستان دست محکم در رسن زد درون چاه دید افتاده روباه فرود آیم بگو یا تو برآیی؟
روان شد دلو چون تیر از کمان زود
به بالا می بر آمد نیز روباه
به ره در روی یکدیگر بدیدند
در حال حاضر مطلبی درباره علی اکبر حکمت نویسنده امثال قرآن در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک