جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
روی زمینی که ما زندگی می کنیم تقسیم بندی هایی در کار است. تقسیم بندی میان باهوش ها و کم هوش ها ثروتمندان و فقرت ..... آندره موروا از تقسیم بندی دیگری در کشورهای زیر زمین می گوید از تقسیم بندی سرزمین خپل ها و لندوک ها. ادموند و تری قهرمان این رمان هستند ادموند مثل مادرش چاق است و تری مثل پدرش لاغر آنها خانواده خوشبختی هستند. یک روز که به پیک نیک رفته اند هر دو سر از یک غار در می آورند وارد غار می شوند و از پله های طولانی به زیرزمین می روند. آنجا دو کشتی آماده ی حرکت است. دو برادر دوست دارند با هم سوار کشتی شوند. اما این ممکن نیست یکی از کشتی ها مال لندوک ها (لاغرها)ست و کشتی دیگر مال خپل ها ادموند چاق سوار کشتی خپل ها می شود و تری هم سوار کشتی لندوک ها سرزمین لندوک ها یک شعار :دارد آن قدر بخور که زنده بمانی.
شعار سرزمین خپل ها هم این است زندگی برای خوردن پیرمردی در سرزمین لندوک ها به تری می گوید: «ما این پایین اصلاً نمی توانیم منطق شهرهای روی زمینی شما را درک کنیم در شهرهای شما آدم های چاق و لاغر بدون اینکه تفاوتی بینشان باشد در یک جا زندگی می کنند اما اینجا زیرزمین، نژادها با دقت از هم جدا شده اند. ما خپل السلطنه ها و لندوک الدوله ها داریم راوی رمان هر فصل را به یکی از این سرزمین ها اختصاص داده است یک غار دروازه ورود به سرزمین های متفاوتی شده است. سرزمین هایی که مثل سرزمین پریان نیستند اما آداب و تعصب هاشان کمی غیرعادی و خنده دار است و مثل هر تقسیم بندی نژادی دیگری منطق این جداسازی هم مضحک و شکست خورده است.
مترجم تلاش کرده واژه های معادلی برای سرزمین چاق ها و لاغرها بسازد؛ هر چند ممکن است تلاشش برای همه ی مخاطب ها دلچسب نباشد.
48,300
تلگرام
واتساپ
کپی لینک