سرگذشت ندیمه نشر ققنوس
سرگذشت ندیمه نشر ققنوس

فروش ویژه

کتاب سرگذشت ندیمه نشر ققنوس

معرفی کتاب سرگذشت ندیمه نشر ققنوس

(4)
کتاب سرگذشت ندیمه(ققنوس)، اثر مارگارت اتوود ، با ترجمه سهیل سمی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول توسط انتشارات ققنوس ، به چاپ رسیده است. این محصول به تیراژ 3,000 جلد، در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد. دانلود pdf و ارسال رایگان
موجود
قیمت ایده بوک: 280,000 22%

218,400

280,000 22% 218,400
دسته بندی های مرتبط با این محصول را هم ببینید

داستان‌های کانادایی قرن 20م

محصولات مرتبط

(2)
26%
فروش ویژه
(2)
22%
فروش ویژه
(2)
22%
فروش ویژه
(2)
23%
فروش ویژه
(5)
22%
فروش ویژه
(2)
22%
فروش ویژه
(4)
22%
فروش ویژه
(2)
22%
فروش ویژه
(2)
1%
(2)
22%
فروش ویژه

فهرست

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

  • کتاب سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود ترجمه سهیل سمی نشر  ققنوس منتشر شده است. 
    این‌ کتاب‌ خاطرات‌ ندیمه‌ای‌ به‌ نام‌ افرد در دوران‌ حکومت‌ تئوکراتیک‌ جلید است‌. نویسنده‌ در این‌ کتاب‌ در پایان‌ قرن‌ بیستم‌ در آمریکا حکومتی‌ بنا می‌کند که‌ در آن‌ قدرت‌ در دست‌ گروهی‌ از نخبگان‌ جامعه‌ آن‌ روز قرار می‌گیرد. دولت‌ حاکم‌ ازدواج‌ دوم‌ را غیرقانونی‌ و زنا اعلام‌ می‌کند و زنان‌ بسیاری‌ دستگیر می‌شوند و به‌ بهانه‌ عدم‌ صلاحیت‌ اخلاقی‌ فرزندان‌ آن‌ها مصادره‌ و در اختیار زوج‌های‌ بی‌فرزند از طبقه‌ بالا که‌ مشتاق تداوم‌ نسل‌ خود هستند قرار می‌دهد. 

مشخصات محصول

نویسنده: مارگارت اتوود ویرایش: -
مترجم: سهیل سمی تعداد صفحات: 463
انتشارات: ققنوس وزن: 410
شابک: 9789643114190 تیراژ: 3000
اندازه (قطع) : رقعی سال انتشار -
نوع جلد : شمیز

معرفی محصول

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

داستان سرگذشت ندیمه پس از ترور رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا به ضرب گلوله و به قتل رساندن همه اعضای کنگره انقلابی در کشور رخ می‌دهد. قانون اساسی رسمی کشور لغو می‌شود و حکومتی تمامیت‌خواه و مسیحی به نام گیلاد شکل می‌گیرد. مرزهای کشور بسته می‌شود. راه فراری وجود ندارد. زنان هدف اصلی ظلم حکومت محسوب می‌شوند و حقوق و آزادی‌های فردی آنان به شدت نقض می‌شود. آن‌ها اجازه کار در خارج از خانه، مالکیت دارایی‌های خود، و ارتباط با دیگران را طبق قانون جدید از دست می‌دهند و بر اساس وضعیت تأهل و باروری خود مورد سنجش قرار می‌گیرند.
در این وضعیت دیکتاتوری است که خواننده ناگهان با شخصیتی جدید آشنا می‌شود. این شخصیت اصلی یک ندیمه است و طبق روال معمول یکی از دارایی‌های ارباب خانه محسوب می‌شود. «آفرد»، شخصیت اصلی داستان چیز زیادی درباره زندگی خود به دیگران نمی‌گوید. تنها چیزی که از او می‌دانیم این است که قبلاً با یک مرد مطلقه ازدواج کرده بود اما ازدواجش توسط حکومت لغو شده است. به همین دلیل کودک وی از او ستانده و به یک خانواده دیگر بخشیده و خود وی نیز دستگیر می‌شود.
در این کتاب با زندگی روزانه این شخصیت آشنا خواهیم شد و او دریچه‌ای برای ورود به زندگی در«گیلاد» است.

چکیده

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

چکیده

معرفی مختصر کتاب "در داستان حاضر "افرد" ندیمه‌ای است که در حکومت تئوکراتیک کشوری تخیلی به نام جلید روزگار می‌گذراند. او اجازه دارد روزی یکبار برای خرید در بازار از خانه فرمانده و همسرش خارج شود. بازاری که در آن تصاویر جای کلمات را گرفته‌اند؛ زیرا زنان، دیگر حق خواندن ندارند. ندیمه ماهی یک بار به بستر می‌رود و دعا می‌کند که از فرمانده آبستن شود؛ چون در عصری که زاد و ولد کاهش پیدا کرده، ارزش افراد وسایر ندیمه‌ها تنها به باروری رحم آنهاست. افراد سال‌های پیش را به خاطر دارد. ایامی که با همسرش "لوک"، زندگی می‌کرد و با او نرد عشق می‌باخت؛ ایامی که با دخترش بازی و از او مراقبت می‌کرد؛ ایامی که شغلی داشت و درآمدی؛ و از حق آموختن بهره‌مند بود؛ ولی حالا همه این‌ها به باد رفته است... سرگذشت ندیمه رمانی است آمیخته به طنز، هراس و هشدار که از آمیزش تیره و تار سیاست و روابط زن و مرد... پرده برمی‌دارد...".

گوشه ای از کتاب

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

گوشه ای از کتاب

در اتاقی می‌خوابیدیم که زمانی سالن ورزش بود. روی کف چوبی لاک و الكل خورده سالن خطوط و دایره‌هایی دیده می‌شد که در گذشته برای مسابقات کشیده بودند. حلقه‌های تور بسکتبال هنوز بود، اما از خود تورها خبری نبود. دورتادور سالن برای تماشاچی‌ها بالكن ساخته بودند.
احساس می‌کردم بوی تند عرق، آمیخته به بوی شیرین آدامس و عطر دختران تماشاچی آن زمان در مشامم مانده است. از روی عکس‌ها معلوم بود که دخترها ابتدا دامن‌های بلند، بعد مینی‌ژوپ و بعد شورت داشته‌اند، و سرانجام گوشواره و موهای رنگ‌شده سبز سیخ سیخ. در همین سالن مجالس رقص برپا می‌کرده‌اند: نغمه ممتد موسیقی بانوای لایه‌لایه نامحسوس، در سبک‌های مختلف و با پیش‌زمینه‌ای از آوای طبل‌ها. ضجه‌ای حزن‌انگیز، حلقه‌های گل کاغذی، آدمک‌های مقوایی و توپ چرخانی از آینه که گرد نور بر سر حضار در حال رقص می‌پاشید.

سالن شاهد معاشقه‌های قدیمی، تنهایی و انتظار بود، انتظار برای چیزی بی‌شکل و بی‌نام. هنوز آن اشتياق را به خاطر دارم، اشتیاق چیزی که همواره در شرف روی دادن بود و به‌هیچ‌وجه به دستانی که آنجا و آن زمان در فضای کوچک پشت خانه یا دورتر، در پارکینگ یا اتاق تلویزیون، تنمان را لمس می‌کرد ربطی نداشت، تلویزیونی که صدایش کم می‌شد و فقط نور تصاویرش روی تنهای پر تب‌وتاب سوسو می‌زد.
در تب اشتياق آینده می‌سوختیم. شعله این عطش سیری‌ناپذیر چطور در وجودمان روشن‌شده بود؟ حسی که فضا را آکنده بود؛ این حس حتى هنگام تلاش برای خوابیدن روی تخت‌های سفری نیز با ما بود، تخت‌ها را بافاصله چیده بودند تا نتوانیم باهم حرف بزنیم. ملافه‌هایمان فلانل بود، مثل ملافه بچه‌ها. پتوهای ارتشی داشتیم، پتوهای قدیمی که مارک يو. اس. رویشان را هنوز می‌شد خواند. لباس‌هایمان را تمیز و مرتب تا می‌کردیم و روی عسلی‌های پای تخت می‌گذاشتیم. نور چراغ‌ها را کم می‌کردند، اما نه خاموش. عمه سارا و عمه اليزابت مدام در اتاق گشت می‌زدند. باتوم های برقی‌شان از تسمه‌های کمربندهای چرمی‌شان آویزان بود.
اسلحه نداشتند، حتی آن‌قدر مورد اعتماد نبودند که اسلحه تحویل بگیرند. اسلحه مختص نگهبان‌ها بود که از بین فرشته‌ها انتخاب می‌شدند. نگهبان‌ها به‌جز مواقعی که فراخوانده می‌شدند اجازه نداشتند وارد ساختمان شوند و ما به‌استثنای مواقع پیاده‌روی در زمین فوتبال اجازه نداشتیم از آن خارج شویم. دورتادور زمین فوتبال حصار و روی حصار سیم‌خاردار کشیده بودند. دو بار در روز و هر بار دو به دو در زمین فوتبال قدم می‌زدیم. فرشته‌ها بیرون زمین و پشت به ما می‌ایستادند. از آن‌ها می‌ترسیدیم؛ نه، فقط ترس نبود. کاش نگاهمان می‌کردند. کاش می‌توانستیم با آن‌ها حرف بزنیم. آن زمان فکر می‌کردیم اگر این‌طور
می‌شد، چیزی تغییر می‌کرد، معامله‌ای انجام می‌شد یا بده بستانی. به‌هرحال ما هنوز بدن‌هایمان را داشتیم. اما این‌ها همه وهم و تخیل بود.
یاد گرفتیم بدون صدا زمزمه کنیم. در هوای نیمه‌تاریک وقتی فرشته‌ها حواسشان به ما نبود، می‌توانستیم بازوهایمان را دراز کنیم و دستان هم را لمس کنیم. لب‌خوانی را هم یاد گرفتیم. سرمان را کج روی بالش می‌گذاشتیم و به دهان هم خیره می‌شدیم، بعد اسممان را به یکدیگر
می‌گفتیم:
آلما. چین. دولورس. مویرا. جون.

نویسنده

مختصری درباره نویسنده

مارگارت اتوود

مارگارت اتوود

مارگارت اتوود زادۀ هجدمین روز نوامبر سال ۱۹۳۹ در اتاوای کاناداست. او به­جز فعالیتش در زمینه‌هایی چون شعر و داستان‌نویسی، در نقد ادبی نیز دستی بر آتش دارد.

نشانۀ شایستگی او همین بس که پنج­بار نامزد دریافت جایزۀ بوکر و یک­بار برندۀ این جایزه شد.

پدرش حشره‌­شناس بود و مادرش متخصص تغذیه و تولد در چنین خانواده­ای و کارهای تحقیقاتی پدر سبب شد خانواده در نواحی شمالی و در سفرهای گوناگون روزگار بگذراند.

اتوود تا عالی‌ترین درجات آکادمیک پیش رفت و در دانشگاه هاروارد تحصیل کرد. عنوان پایان­نامۀ او «رمانس متافیزیکی انگلیسی» بود.

گفتمان فمینیسم حاکم بر آثارش نیز ازجمله مسائلی است که از چشمان تیزبین منتقدان پنهان نمانده است.

ایدئولوژی پدرسالاری یکی از نکاتی است که اتوود همواره در آثارش به دیدۀ انتقادی به آن نگریسته و فمینیسم آگاهانه و بر پایۀ دانش، نکته‌ای است که او همواره بر آن تأکید کرده است.

آدمکش کور، مرگ دنتون، سرگذشت ندیمه، خیمه‌ات کاغذی است و خیابان و عشق ازجمله آثار اوست.


مترجم

مختصری درباره مترجم

سهیل سمی

سهیل سُمّی مترجم اهل ایران است. او در ۱۳۴۹ در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در قائم‌شهر گذراند و سپس به ترتیب در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه تهران در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به تحصیل پرداخت.
سهیل سمی آثار مختلفی را از نویسندگانی چون جان بارت، کازوئو ایشی‌گورو، نیل دونالد وارش، دان ناردو، مارگارت اتوود و جان آپدایک ترجمه کرده‌است. او به گفتهٔ خودش به ترجمهٔ ادبیات آمریکا و کتب حجیم علاقه دارد.
سمی را بیشتر به عنوان مترجم آثار ادبیات داستانی می‌شناسند، هرچند در کارنامه وی کتاب‌هایی در زمینه تاریخ، روان‌کاوی، روان‌شناسی، نقد ادبی، مدیریت فرهنگی و حتی توانبخشی معتادان نیز دیده می‌شود.

سهیل سمی

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید