کتاب سور بز را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
فروش ویژه
کتاب سور بز
معرفی کتاب سور بز
موجود
4.3 (6)
معرفی محصول
رمان سوربُز در مورد یکی از بدنامترین دیکتاتورهای آمریکای لاتین است. “تروخیو” ملقب به شیطان. شخصیت مرکزی رمان اورانیاست که از خلال زندگی او به زمانهی استبداد حاکم در دوره تروخیو سفر میکنیم. رمانی چند لایه و خوشخوان که شیوه روایتی آن شیوه روایتی چند زاویهای است. یوسا در این رمان نیز به طرز استادانهای جریان روایتش را به پیش میبرد. ماریو بارگاس یوسا همچنین در سال ۲۰۱۰ نیز موفق شد جایزه ادبی نوبل را از آنِ خود کند.
-فکر نکنم فیدل کاسترو به اندازهی شما رومانتیک باشد، عالی جناب.
-رومانتیک؟ او؟ شاید با بعضی از زنهایی که دوستشان میداشت، شاید با لینا لوواتون. اما بیرون از قلمرو احساسات، در سیاست، همیشه آدمی کلاسیک بود. منطقی، جدی، اهل عمل، خونسرد و دوراندیش.
وقتی در مکزیک دیدمش، داشت عملیات گرانما را تدارک میدید. فکر میکردند یک دیوانهی کوبایی است که ارزش ندارد جدی بگیرندش. از همان اول، چیزی که مبهوتم کرد این بود که این مرد پاک از احساسات و این جور چیزها بیخبر بود.
اگرچه سخنرانیهاش درست مثل هر آدم گرمسیری پرشور و هیجانانگیز است. این فقط برای مخاطبهاست. خودش درست خلاف حرفهاش است. آدمی باهوش اما مثل یخ. همیشه مطمئن بودم که به قدرت میرسد.
اما، عالی جناب، اجازه بدهید یک چیز را روشن کنم. من شخصیت کاسترو را تحسین میکنم که توانسته امریکاییها را این جور مچل کند، با روسها و کشورهای کمونیست متحد شده و از آنها در مقابل امریکا استفاده میکند، درست مثل سپر اتومبیل. اما عقایدش را تحسین نمیکنم، من کمونیست نیستم.
تروخیو با خندهای طعنهآمیز گفت: تو تا مغز استخوانت سرمایهدار هستی. اولترامار خیلی خوب عمل کرده، دارد از آلمان و اتریش و کشورهای سوسیالیستی کالا وارد میکند. توزیعکنندهی انحصاری هیچ وقت ضرر نمیکند.
سرهنگ تایید کرد؛ از این بابت هم ممنون شما هستم. عالی جناب. راستش را بخواهید، خودم اصلا فکرش را هم نمیکردم. هیچوقت به تجارت علاقه نداشتم. اولترامار را به این دلیل راه انداختم که شما دستور داده بودید.
ولی نعمت برایش توضیح داد: من ترجیح میدهم همکارهایم توی تجارت سود ببرند نه اینکه دزدی کنند. سود به نفع مملکت هم هست، کار ایجاد میکند، ثروت ایجاد میکند، روحیهی مردم را بالا میبرد. اما دزدی روحیهشان را خراب میکند. فکر میکنم بعد از این تحریمها اوضاع اولترامار هم ناجور شده.
عملا فلج شده. برای من مهم نیست، عالی جناب. حالا دیگر بیست و چهار ساعته کارم این است که نگذارم دشمنان این رژیم را سرنگون کنند و شما را بکشند…
ماریو بارگاس یوسا در ۲۸ مارس ۱۹۳۶ در آرکیپای پِرو به دنیا آمد. او تکفرزند بود و والدینش تنها پنج ماه پس از ازدواج از هم جدا شدند. بیپدر ماندن ماریو مایهی شرم خانوادهی مادری او بود و آنها مجبور شدند همراه دختر و نوهشان به بولیوی مهاجرت کنند. در تمام این مدت ماریوی کوچک از جدایی والدینش بیخبر بود و گمان میکرد پدرش مرده است. ده سال بعد، در سال ۱۹۴۶، پدربزرگ ماریو مقام دولتی مهمی در پرو گرفت و آنها به زادگاهشان بازگشتند. در همین زمان، پدر ماریو نزد آنها بازگشت و دوران تیرهوتاری در کودکی ماریو آغاز شد. پدرش مردی مستبد بود و او را به باد کتک میگرفت. ماریو برای فرار از این درد و رنج به ادبیات پناه میبرد و وقت خود را با خواندن آثار آلکساندر دوما، ویکتور هوگو، چارلز دیکنز و اونوره دوبالزاک میگذراند. در چهارده سالگی به اجبارِ پدرش برای تحصیل به مدرسهی نظامی رفت و بعدها تجربهی ناخوشایندش از این دوران را دستمایهی رمان سالهای سگی قرار داد.
یوسا در سال ۱۹۵۸ در رشتهی حقوق و ادبیات از دانشگاه سان مارکوس شهر لیما فارغالتحصیل شد و از دانشگاه مادرید بورسیهای برای تحصیل در مقطع دکتری ادبیات دریافت کرد. در سال ۱۹۵۹ مجموعهی داستانهای کوتاهش با عنوان رهبران منتشر شد. او در همان سال به پاریس مهاجرت کرد و سالها در اروپا به ترجمه، رونامهنگاری و تدریس زبان اسپانیایی پرداخت. یوسا در سال ۲۰۱۰ برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. این نخستینبار پس از سال ۱۹۸۲ بود که نویسندهای از امریکای لاتین این جایزه را کسب میکرد.
مضمون بیشتر رمانهای یوسا جدال بر سر قدرت است و نویسندگی برای او همیشه سلاحی برای مقابله با استبداد بوده است، چه در زندگی شخصی و چه در سیاست. او به عنوان مدافع سرسخت دموکراسی همواره مقامهای سیاسی را نقد کرده است تا جایی که هم در میان سوسیالیستها و هم در میان محافظهکاران، دشمنانی یافته است.
امروزه یوسا را در کنار مارکز و فوئنتس یکی از سه غول ادبیات امریکای لاتین میدانند و او را با آثار شاخصی چون گفتوگو در کاتدرال، جنگ آخر زمان، مرگ در آند، سور بز و چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟ میشناسند.
یوسا با خواندن مرگ فروشنده آرتور میلر به نمایشنامهنویسی علاقهمند شد و در سال ۱۹۵۲ اولین نمایشنامهاش «فرارِ اینکا» را نوشت. بیش از دو دهه طول کشید تا او نمایشنامهی بعدیاش، یعنی «بانویی از تاکنا»، را منتشر کند. خودش میگوید: من بیشتر میتوانستم نمایشنامهنویس باشم تا رماننویس. اما اینطور نشد. در آن زمان فعالیتهای تئاتری در پرو بسیار محدود بود و نوشتن برای تئاتر عذابآور. شاید به همین علت بود که بین نمایشنامهی اول و دوم او وقفهای طولانی افتاد. یوسا تاکنون ده نمایشنامه نوشته است که آخرین آنها اقتباسی است از دِکامرون، شاهکار بوکاچو با عنوان داستانهای طاعون.
در حال حاضر مطلبی درباره عبدالله کوثری
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر
خود،
مترجم
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک