بنر بالای صفحه
دماغ نشر کتاب پارسه
دماغ نشر کتاب پارسه دماغ نشر کتاب پارسه

کتاب دماغ نشر کتاب پارسه

معرفی کتاب دماغ نشر کتاب پارسه

(2)
کتاب دماغ (برگزیده داستان های روس)، اثر آلکساندر سرگیویچ پوشکین و دیگران ، با ترجمه احسان چادگانی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1397 توسط انتشارات کتاب پارسه ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد. دانلود pdf و ارسال رایگان
ناموجود

این محصول ممکن است با عنوان یا انتشارات دیگری موجود باشد، مجموعه آنها را اینجا ببینید.

محصولات مرتبط

(2)
24%
فروش ویژه
(5)
24%
فروش ویژه
(2)
قیمت قبل
(4)
24%
فروش ویژه
(6)
1%
قیمت قبل
(4)
20%
فروش ویژه
(4)
28%
فروش ویژه
(2)
28%
فروش ویژه
(2)
28%
فروش ویژه
(5)
28%
فروش ویژه

مشخصات محصول

نویسنده: آلکساندر سرگیویچ پوشکین و دیگران ویرایش: -
مترجم: احسان چادگانی تعداد صفحات: 212
انتشارات: کتاب پارسه وزن: 215
شابک: 9786002532558 تیراژ:
اندازه (قطع) : رقعی سال انتشار 1397
نوع جلد : شمیز

معرفی محصول

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

شامل برگزیده‌ی بهترین داستان‌های روس که در یک جلد گردآوری شده‌اند. در این کتاب داستان‌هایی چون بوران نوشته پوشکین، دماغ اثر گوگول، مرگ یک کارمند نوشته چخوف و…گردآوری شده‌اند.

بسیاری از بهترین رمان‌ها و داستان‌های کوتاه دنیا به نویسندگان گذشته‌ی روسیه تعلق دارند. داستان‌های این مجموعه، گزیده‌ای است از چند کتاب که می‌توان آن‌ها را جزو بهترین داستان‌های کوتاه روس در ادوار مختلف دانست.

کنار هم قرار گرفتن آثار این نویسندگان بزرگ، موجب می‌شود تا تنوع نگاه و سبک و نیز نقاط اشتراک پیدا و پنهانی را در آثارشان ببینیم و بر جاودانگی آنها مهر تایید بزنیم.

گوشه ای از کتاب

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

گوشه ای از کتاب

روز بیست و پنجم ماه مارس در پترزبورگ اتفاق عجیبی افتاد. ایوان یاکوولویچ آرایشگر، صبح زود با عطر نان تازه از خواب بیدار شد. خودش را در تخت کمی بالا آورد و نشست و همسرش که زن نسبتا محترمی بود و علاقه خاصی به نوشیدن قهوه داشت را دید که نان‌های تازه پخته شده را از اجاق در می‌آورد.

امروز قهوه میل ندارم پراسکوویا اوسیپونا. به جایش می‌خواهم کمی نان داغ و پیاز بخورم. (البته این را هم بگویم که ایوان یاکوولویچ دوست داشت هم قهوه بخورد و هم نان داغ و پیاز، اما می‌دانست که درخواست دو چیز آن هم به طور همزمان تقریبا غیرممکن بود چون زنش از این نوع رفتار خیلی بدش می‌آمد.)

زن با خودش گفت: بگذار نانش را بخورد. مردک احمق! چه بهتر! یک فنجان قهوه بیشتر به من می‌رسد. و یک تکه نان را روی میز پرت کرد.
ایوان یاکوولویچ از روی نزاکت پالتویش را روی بلوزش پوشید و سر میز نشست. کمی نمک ریخت، دو تا پیاز پوست کند، کمی نمک ریخت، دو تا پیاز پوست کند، چاقویی برداشت و با چهره‌ای معنی دار شروع به بریدن نان کرد.

پس از نصف کردن نان، داخلش را نگاه کرد و در کمال تعجب چیز سفیدی درونش دید. محتاطانه با چاقو ضربه‌ای به آن زد و با انگشت لمسش کرد. سفت است! چه می‌تواند باشد؟

انگشتش را در نان فرو کرد و چیزی را بیرون کشید-یک دماغ بود! از تعجب زبانش بند آمده بود. چشمانش را مالید و دوباره آن چیز را لمس کرد.

دماغ بود، رد خور نداشت. حتی به نظرش آشنا هم آمد. از قیافه‌اش وحشت می‌بارید، اما وحشتش در مقایسه با وحشت زنش هیچ بود.

زن فریاد زد: ای حیوان! آن دماغ را از کجا بریدی؟ مردک رذل دائم الخمر!
خودم به پلیس تحویلت می‌دهم. وحشی! از چند نفر شنیده بودم که موقع تراشیدن ریش‌شان آن قدر دماغ‌شان را می‌کشیدی که عجیب بوده چطور دماغ‌شان کنده نمی‌شده! ایوان یاکوولویچ احساس مرگ می‌کرد. فهمید که دماغ متعلق به کسی نیست جز کوالیوف، افسر ارزیاب که او یکشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها صورتش را اصلاح می‌کرد.

صبر کن پراسکوویا اوسیپونا، دماغ را می‌پیچم توی پارچه و یک گوشه نگهش می‌دارم؛ می‌گذاریم مدتی بماند، بعد از شرش خلاص میشویم.

حرفش را هم نزن! بگذارم یک دماغ بریده توی دماغم بماند؟ مردک بی عقل! فقط بلدی تیغت را تیز کنی. یک ذره عقلت را به کار نمی‌ندازی. عوضی! وحشی! فکر کردی منتظر می‌شوم تا پلیس بیاید و سین جیمم کند؟ کله پوک! ببر و گم و گورش کن! هر کجا که می‌خواهی ببریش ببر، فقط از جلو چشمهایم دورش کن!

ایوان یاکوولویچ همانجا ایستاده بود و گویی چیزی حس نمی‌کرد. خیلی فکر کرد اما نمی‌دانست دقیقا به چه چیزی فکر کند و در حالی که داشت پشت گوشش را می‌خاراند گفت: خدا می‌داند چه اتفاقی افتاده! دیشب که آمدم خانه هشیار بودم یا نه؟ یادم نیست. اما هرجور هم به قضیه نگاه کنی، ممکن نیست چنین اتفاقی افتاده باشد. اصلا یک نان پخته چه ربطی به دماغ دارد؟ نمی‌فهمم.

نویسنده

مختصری درباره نویسنده

آلکساندر سرگیویچ پوشکین و دیگران

آلکساندر سرگیویچ پوشکین و دیگران

در حال حاضر مطلبی درباره آلکساندر سرگیویچ پوشکین و دیگران نویسنده دماغ نشر کتاب پارسه در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه «ارتباط با ما» ارسال نمایید.


مترجم

مختصری درباره مترجم

احسان چادگانی

در حال حاضر مطلبی درباره احسان چادگانی مترجم کتاب دماغ نشر کتاب پارسه در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه «ارتباط با ما» ارسال نمایید.

احسان چادگانی

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید