کتاب نمایشنامه های بیدگل کلاسیک مدرن 4 را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب نمایشنامه های بیدگل کلاسیک مدرن 4
خیاط
ناموجود
3.6 (2)
کتاب
نمایشنامه های بیدگل:کلاسیک مدرن 4 (خیاط)،
اثر اسلاومیر مروژک،
با ترجمهی محمدرضا خاکی،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1403
توسط انتشارات بیدگل،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
کارلوس: (ناگهان از جا میپرد): ایست!
خیاط: احمق بازی درنیار کارلوس، ما همدیگه رو میشناسیم، مگه نه؟
کارلوس: آه بله، ما همدیگه رو خیلی خوب میشناسیم. جلو نیا، حتی یه قدم.
خیاط: طبق چه قانونی؟
کارلوس: قانون جنگ. من دارم جلوی اتاق فرمانده نگهبانی میدم.
خیاط: تو خوابیده نگهبانی میدی؟ ولو روی زمین. خوبه که مامانت تو رو نمیبینه. از این کارت خوشش نمیآد. اینجوری بازم سرما میخوری. سردت نیست؟ چرا رو کاناپه دراز نمیکشی؟
کارلوس: اینجوری مقاوم میشم.
خیاط: میبینم که لباست هم عوض کردی. خوبه. با این پشم و پیلهها.
کارلوس: خب منظور؟ لباسم جناب خیاط رو آزار میده؟ خوب تماشام کن، این لباس جنگجوهای عصر جدیده.
خیاط:این گرزم همینطور؟
کارلوس: تو برای چی اومدی اینجا؟
خیاط: میخوام با اونوفر حرف بزنم.
کارلوس: با رئیس اونوفر!
خیاط: هرچی تو میگی.
کارلوس: کاری نمیشه کرد.
خیاط: خونه نیست؟
کارلوس: چرا، ولی مشغوله، داره دربارهی آیندهی بشریت تعمق میکنه.
خیاط: داره کار خیلی خوبی میکنه. ولی بهش بگو که من اومدم.
کارلوس: نمیشه مزاحمش شد.
خیاط: ولی من باهاش کار دارم.
کارلوس: نمیخواد تو رو ببینه
خیاط: خب کافیه. برو بهش بگو!
کارلوس: جرات میکنی به من دستور بدی؟
خیاط: وای که این بچه چقدر اذیت میکنه…(به طرف در اتاق اونوفر میرود.)
کارلوس: (راه را بر او سد میکند) قدم جلو نذار!
خیاط: این حرف آخرته، جوون اونوفری!
کارلوس: داری به رئیس توهین میکنی؟ (گرزش را به طرف خیاط بالا میبرد.)
خیاط: (جا خالی میدهد) پیشاهنگ غار نشین!
(دور میز دنبال یکدیگر میکنند. خیاط بسته را زمین میاندازد)
کارلوس: (بسته را برمیدارد) این دیگه چیه؟
خیاط: از اونوفر بپرس.
(کارلوس لباس عالیجناب را از توی بسته بیرون میآورد)
کادلوس: چی، بازم این آشغال؟
اسلاومیر مروژک (به لهستانی: Sławomir Mrożek) (زادهٔ ۲۹ ژوئن ۱۹۳۰، کراکاو در جنوب لهستان - درگذشته ۱۵ اوت ۲۰۱۳، نیس در فرانسه) نمایشنامه نویس و نویسنده لهستانی است.آثار وی شامل کاریکاتور، نقد کتاب و نمایش در روزنامه ها و داستان کوتاه، رمان و نمایشنامه می شود.مروژک اولین رمانش را در سال ۱۹۵۳ و اولین مجموعهٔ داستان کوتاهش را در سال ۱۹۵۷ با عنوان «فیل» منتشر کرد که بلافاصله به بسیاری از زبان های اروپایی ترجمه شد. اولین نمایشنامه اش با عنوان «پلیس» هم در ۱۹۵۸ منتشر شد و او با موفقیت نمایشنامه هایش کم کمک فعالیت اصلی خود را به نمایشنامه نویسی اختصاص داد. او و همسرش در سال ۱۹۶۳ به ایتالیا رفتند و تصمیم گرفتند همان جا بمانند و به لهستان بازنگردند. در این زمان به صورت علنی به نقد حکومت کمونیستی لهستان پرداخت. پنج سال بعد هم به فرانسه رفتند و در ۱۹۷۸ شهروند فرانسه شدند. مروژک در اوت ۱۹۶۸ از پاریس به حمله نیروهای پیمان ورشو به چکسلواکی اعتراض کرد و در ستون خود در روزنامهٔ کولتورا یادداشتی نوشت. پس از آن برای پناهندگی سیاسی در فرانسه درخواست داد. ماریا اوبرمبا، همسر نخست مروژک، در سال ۱۹۶۹ درگذشت. او در سال ۱۹۸۷ با سوزانا اوسوریو- مروژک که مکزیکی بود ازدواج کرد و در سال ۱۹۸۹ در مکزیک ساکن شد. سال ۱۹۹۶ بعد از سال ها به لهستان بازگشت و در کراکوف زندگی کرد. دوازده سال بعد در سال ۲۰۰۸ بار دیگر به فرانسه رفت و تا پایان عمر همان جا ماند تا سرانجام در ۱۵ اوت ۲۰۱۳ در نیس فرانسه در ۸۳ سالگی درگذشت.مروژک در آثار خود موضوعات تخیلی را با واقعیت های سیاسی و تاریخی ترکیب
در حال حاضر مطلبی درباره محمدرضا خاکی
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر
خود،
مترجم
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک