1
60,680
من رزانا را تقریباً به محض انتشار در سال ۱۹۶۵ خواندم. حالا که دارم دوباره این رمان را میخوانم متوجه میشوم که اولین خوانشم چهل سال پیش بود و آن زمان هفده سال بیشتر نداشتم. حالا چنین چیزی برایم قابل درک نیست. از آن زمان تا به حال چند کتاب خوانده ام؟ و چرا رزانا این قدر خوب یادم مانده است؟ به شکلی کاملاً محرز و غیر قابل تردید به خاطر دارم که آن زمان به نظرم رمان سرراست و واضحی آمد، داستانی قانع کننده که با فرم و چهارچوب قانع کننده ای هم ارائه شده بود. امروز که این رمان را مجدداً میخوانم میبینم که برداشت اولم همچنان به قوت خود باقی است. این کتاب چندان تحت تأثیر زمان قرار نگرفته است. حتی زبانش هم پرانرژی و جاندار به نظر میرسد. ولی چیزی که تغییر کرده دنیاست. خود من هم تغییر کرده ام. آن زمان همه مدام سیگار میکشیدند خبری هم از تلفن همراه نبود؛ مردم از تلفن عمومی استفاده میکردند. همه برای ناهار به رستوران می رفتند هیچ کس ضبط صوت کوچکی توی جیبش نداشت کامپیوتر هم هنوز عملاً نا شناخته بود سوئد هنوز جامعه ای بود که ارتباطش بیشتر به گذشته نزدیک بود تا به آینده موجهای عظیم مهاجرت هنوز شروع نشده بود.
آشپزخانه قهوه میخورد و کارگر عرشه آرنج هایش را روی نرده ها گذاشت و توی آب تف کرد. سطل همچنان داشت بالا می آمد. وقتی از سطح آب بیرون زد مردی روی اسکله چند قدم به سمت کشتی رفت؛ دست هایش را تکان داد و با صدای بلند چیزی گفت. کارگر عرشه سرش را بلند کرد تا بهتر بشنود. یه نفر توی سطله صبر کنید! به نفر افتاده توی سطل کارگر عرشه که گیج شده بود اول به مرد نگاه کرد و بعد به سطلی که آهسته بالای محفظه تاب میخورد تا محتویاتش را تخلیه کند. آب خاکستری کثیفی از سطل که بالای محفظه معلق بود بیرون میریخت سپس کارگر عرشه چیزی را دید که مرد روی موج شکن دیده بود. دست سفید عریانی از دهانه ی سطل بیرون زده بود. ده دقیقه ی بعدی بی پایان و پر هرج و مرج به نظر میرسید. یک نفر روی اسکله ایستاده بود و پشت سر هم میگفت هیچ کاری نکنید؛ هیچ کاری نکنید؛ دست نگه دارید تا پلیس بیاد...»
مهندس حفاری آمد تا ببیند چه خبر است زل زد، بعد شتابان به امنیت نسبی جای قبلی اش در پشت اهرم ها برگشت همچنان که بالابر را در حال تاب خوردن رها کرده و سطل را باز گذاشته بود، سرکارگر لایروبی و کارگر عرشه جنازه را در آوردند.
زن بود. او را به پشت روی برزنت ضد آب تا شده ای روی موج شکن خواباندند. تعدادی آدم جمع شدند و حیرت زده به او زل زدند بعضی شان بچه بودند و نمی بایست آنجا باشند ولی به فکر هیچ کس نرسید از آنجا دورشان کند. اما همه یک وجه اشتراک داشتند هیچ وقت ظاهر او را فراموش نمی کردند. کارگر عرشه سه سطل آب رویش ریخته بود مدت زیادی بعد از آن وقتی تحقیقات پلیس به بن بست خورد عده ای به خاطر این کار از او انتقاد کردند. زن برهنه بود و جواهراتی نداشت از خطوط برزنگی اش معلوم بود با بیکینی حمام آفتاب گرفته است.
در یک بعد از ظهر ژوئیه طی لایروبی دریاچه ای در جنوب سوند جسد عربان و بی نام ونشان زنی پیدا میشود که مورد تعرض قرار گرفته و به قتل رسیده است. سه ماه بعد تنها چیزی که سربازرس مارتین یک درباره ی این پرونده دستگیرش شده این است که مقتول اهل نبراسکای آمریکا و اسمش رزان است و اینکه احتمالاً به دست یکی از هشتاد و پنج سرنشین یک کشتی مسافربری خفه شده است.....
رزانا اولین کتاب از مجموعه ی تحسین شده ی مارتین یک است. مجموعه ای که آینده ی داستانهای جنایی اسکاندیناوی را رقم زد و الهام بخش نویسندگان بسیاری از استیک لارسون گرفته تا یو نسبو هنینگ مانکل و لارس کپلار بود.
یک مجموعه ی تریلر عالی (لی چایلد)
از دهه ی ۷۰ مای نووال و پر والو پدرخوانده های ژانر جنایی اسکاندیناوی بوده اند. آنها در کنار نویسندگانی همچون ریموند چندلر دشیل همت و ژرژ سیمنون شکل دهنده ی این ژانر و انتظارات خوانندگان از چگونگی داستان جنایی بوده اند. (یونسبو) مای شووال و بر والو این ژانر را تغییر دادند. پس از این رمانها هر کس داستان جنایی می نویسد به نوعی از آنها الهام گرفته است.
هنینگ مانکل یکی از واقع گرایانه ترین پرکشش ترین و ژرف ترین مجموعه های پلیسی است که تا به حال نوشته شده است.
در حال حاضر مطلبی درباره مای شووا نویسنده رزانا در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره پر والو نویسنده رزانا در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره محمد عباس آبادی مترجم کتاب رزانا در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک