جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
325,600
پودری بر رنگ و طلایی است که احتمالاً از یکی از مهمانها به جا مانده لحظه ای اخم میکنم و چهره ام را روی کوزه ای صیقل خورده و نقره ای می بینم. بازتاب تاید متکاران تماشایم میکنند و من هیچ دلیلی برای بررسی اتاق هایی که باید بشناسم شان ندارم. برای همین سعی میکنم چهره ام را آرام کنم و بهتی را که با دیدن بخش هایی مخفی زندگی ترین به وجود آمده، بپوشانم. و مطئنم خودش این اتاقها را طراحی کرده تختش در خانه ی مدوک همیشه پر بود از بالش های روشن. او عاشق چیزهای زیبا است. با وجود این، نمی شود انکار کرد که اینجا برای ساد و عیاشی طراحی شده درباره ی مهمانیهایی که یک ماه طول می کشیدند حرف زده بود. اما حالا می توانم تصورش کنم که روی بالشها لم داده مست است و میخندد و شاید کسی را می بوسد. خواهرم خواهر دوقلویم همیشه قبراق بود اما هیچ وقت پیرو هوای نفس نبود، یا حداقل من این طور فکر می کردم وقتی من در راه چاقوها و سمها قدم بر می داشتم، او در راه نفس گام بر می داشته. به سمت پله ها می روم و از کاری که میکنم مطمئن نیستم. چیزهایی را که میدانم مرور می کنم، توضیحی که من و ترین برای آخرین دیدار با لوک سرهم کردیم. قرار است بگویم او می خواسته با یک سلکی ملاقات کند و رابطه ی جدیدش را شروع کند. به هر حال این موضوع قابل باور است. چون این اواخر دریا آن قدر با خشکی تنش پیدا کرده که امیدوارم پریان علیه آنها باشند.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک