کتاب پروفسور حسابی

در این کتاب مصور، یک داستان کوتاه درباره‌ی پروفسور "محمود حسابی" با عنون "سفر" نیز شرح حال وی با عنوان "تشنه‌ی علم" فراهم آمده است. گفتنی است وی به سال 1281 هـ . ش در حوالی بازارچه‌ی قوام‌الدوله به دنیا آمد. پدرش معزالسلطنه، سفیرکبیر ایران در شامات بود که پس از چندی اقامت به همراه خانواده در بیروت، آن‌ها را ترک کرده و به تهران بازگشت و زنی دیگر اختیار کرد، مادرش گوهرشادخانم پس از این ماجرا مسئولیت بزرگ کردن محمود و محمد را برعهده گرفت. محمد پس از اتمام دوره‌ی متوسطه، وارد یک کالج آمریکایی شده و در رشته‌ی ادبیات مشغول به تحصیل شد. پس از آن نیز توانست از دانشکده‌ی مهندسی، مدرک مهندسی راه و ساختمان بگیرد. او سپس در دانشگاه سوربن در رشته‌ی حقوق ثبت‌نام کرد و دو سال بعد نیز به ریاضیات و ستاره‌شناسی علاقمند شد و توانست از دانشکده‌ی برق مدرک مهندسی بگیرد. سپس نوبت به علم پزشکی رسید، اما این رشته او را راضی نکرد. بنابراین رهایش کرد و به شمال فرانسه رفت تا درمعادن ذغال‌سنگ و آهن ایالت "سار" کار کند. او سرانجام در رشته‌ی فیزیک مشغول به تحصیل شد. او موضوع پایان‌نامه‌ی خود را "حساسیت سلول‌های فتوالکتریک" انتخاب کرد. وی به سال 1306 هـ . ش به ایران بازگشت تا دستاوردهای خود را به میهن خویش عرضه کند. از جمله اقدامات او می‌توان به راه‌سازی، ایجاد دانشکده‌های مختلف، ساخت دستگاه رادیولوژی، و ساخت مدارس عشایری اشاره کرد. وی به سال 1368 هـ . ش به عنوان مرد علمی جهان شناخته و به سال 1371 هـ . ش به رحمت ایزدی پیوست.

این کتاب از مجموعه کتاب‌های «قطره و دریا» است که در دو داستان کوتاه، زندگی پروفسور «حسابی» را شرح می‌دهد. محمود روز چهارم اسفند ۱۲۸۱، در حوالی بازارچه «قوام‌الدوله» به دنیا آمد. او در جوانی به دانشگاه «سوربن» رفت و در رشته‌های مختلف تحصیل کرد؛ سپس با پرفسور «فابری» ملاقات کرد. محمود با این دیدار، به این نتیجه رسید که فیزیک هدف غایی اوست. در سال ۱۳۶۸ محمود حسابی به عنوان مرد علمی جهان شناخته شد و در سال ۱۳۷۱ به رحمت ایزدی پیوست.