جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
108,800
مقدمه ویراستار مجموعه
مقدمة مترجم
توضیحات مترجم
پیش گفتار مؤلف
مقدمة مؤلف بر چاپ انگلیسی
فصل ۱
منطقه مدور، حلقه
فصل :
یادداشتی بر فیگوراسیون در نقاشی گذشته
فصل ۳ پهلوانی
فصل ۴
بدن گوشت و روح حیوان شدن
فصل ۵
خلاصه یادداشتی بر دوره ها و جنبه های کار بیکن
فصل ۶
نقاشی و احساس
فصل ۷
هیستری
فصل ۸
نیروهای نقاشی
فصل :
جفت ها و سه لته ها
فصل ۱۰
یادداشت سه لته چیست؟
فصل ۱۱
نقاشی قبل از نقاشی
فصل ۱۲ نمودار
فصل ۱۳ قیاس
فصل ۱۴
هر نقاش به شیوه خود تاریخ نقاشی را باز می گوید.
فصل ۱۵ راه بیکن
مقابل جهان به مثابه مصنوع در کار بیکن. اما آیا این تفاوت های آشکار صراحتاً در خدمت «احساس» و «مزاج » نیستند؟ به بیان دیگر، آیا در آنچه بیکن را به سزان پیوند میزند و میان آنها مشترک است نقش نبسته اند؟ وقتی بیکن از احساس میگوید از دو چیز یاد میکند که بسیار نزدیک است به سزان به طور سلبی او میگوید شکل وابسته به احساس (فیگور) نقطه مقابل شکل مربوط به ابژه است که قرار است چیزی را بازنمایی کند.
فیگوراسیون) همان طور که والری تعبیر میکند، احساس آن چیزی است که مستقیماً منتقل میشود و از انحراف و ملال داستان نقل کردن اجتناب می کند. و به طور ایجابی، بیکن دائماً می گوید احساس آن چیزی است که از نظمی به نظم دیگر از سطحی به سطح دیگر، و از منطقه ای به منطقه دیگر گذر میکند. به همین خاطر است که احساس، استاد کر ریختی ها است؛ عامل شکل شکنی ها و کژریختی های تنانه از این نظر، همین نقد را می توان علیه نقاشی فیگوراتیو و نقاشی انتزاعی مطرح کرد: آنها از راه مغز می گذرند آنها مستقیماً بر روی سیستم عصبی عمل نمیکنند، آنها به احساس دست نمی یابند آنها فیگور را آزاد نمی کنند ـ تنها به این دلیل که در یک سطح یکسان باقی میمانند. آنها میتوانند تبدیل و دگردیسی های فرم را به انجام برسانند اما قادر نیستند به شکل شکنی و کژریختی بدنها دست یابند. بیکن به این معنا یک سزانی است؛ خیلی بیشتر از آنکه اگر شاگرد سزان بود می توانست باشد در فرصتی مناسب این را تشریح خواهیم کرد. منظور بیکن چیست وقتی که در سراسر مصاحبه اش از نظم های احساس
سطوح حس»، «مناطق احساس یا توالی های متغیر سخن می گوید؟)
تلگرام
واتساپ
کپی لینک