جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
192,000
خودم وام دانشجویی داشتند و یا برای امرار معاش سخت کار میکردند. پس این اولین باری است که مردی لوسم میکند و ... خب، من هم بدم نمی آید.
منظورم غذا در رستورانهای گرانقیمت فرانسوی بغلی از گل در هر ملاقات بلیت برای داغترین نمایشهای برادوی چه کسی دوست ندارد؟ اما من به هیچ یک از آنها نیازی ندارم آدام حتی اگر مرا برای شام به همبرگر مک دونالد هم میبرد همان قدر لذت میبردم اگر او کنارم باشد، سیب زمینی سرخ کرده و یک همبرگر چاق و چله هم مرا راضی می کند.
آدام همیشه دنبالم میآید اگرچه آپارتمان او نسبت به آپارتمان من به برادوی نزدیک تر است پدرتان یک مرد واقعی است هیچ بحثی در این نیست. همیشه در را برایم باز میکند هرگز مردی در را برایم باز نکرده است. همیشه فکر میکردم که این سنتی متعلق به گذشته است، زمانی که مردها حمایل میپوشیدند و زنها دامنهای چین دار امشب وقتی آدام به دیدنم آمد دسته ای گل رز برایم آورده بود. برای تو این یک واقعیت بیولوژیکی است که زنها عاشق گل هستند. من با دسته ای گل آفتابگردان هم خوشحال میشوم اما آدام همیشه گل رز برایم می آورد. چقدر عاشقانه
گفتم نیازی نیست هر بار که بیرون میرویم برایم رز بیاوری
اما تو آن را دوست داری پس .....
می دانم، اما ....
خب جر و بحث فایده ای نداشت من این رؤیا را در سر دارم که حتی زمانی هم که شما این خطوط را میخوانید پدرتان برایم رز خواهد آورد
من سيلويا رابینسون هستم مرد جوان و جذابی مرا استخدام کرده است تا از همسر معلولش ویکتوریا، پرستاری کنم اما خیلی زود به رازی پی میبرم این زن آن قدرها که شوهرش می گوید معلول نیست. ویکتوریا دیوانه وار تلاش میکند قصه ای را برای من نقل کند اما .... اگر فقط بتواند حرف بزند. و بعد یک روز دفتر خاطرات ویکتوریا را پیدا میکنم. آنچه در این دفتر نوشته شده است، شوک آور است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک