1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب ملاقات بانوی سالخورده

معرفی کتاب ملاقات بانوی سالخورده

3.5 (2)
کتاب ملاقات بانوی سالخورده (نمایش نامه)، اثر فریدریش دورنمات ، با ترجمه حمید سمندریان ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1401 توسط انتشارات قطره ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 130,000 26%

96,200

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر

فهرست

  • کتاب ملاقات بانوی سالخورده اثر فریدریش دورنمات ترجمه حمید سمندریان نشر قطره منتشر شده است 
    در دراماتورژی دورنمات «فقر» نیرومندتر از ملاک‌های اخلاقی بشر است. در «ملاقات بانوی سالخورده» نیروی ثروت کلیه‌ی ملاک‌های با ارزش را بی‌اعتبار می‌کند و از بی‌گناهان جنایتکار می‌سازد.اما تقصیر به گردن هیچ‌کس نمی‌افتد چرا که قربانی و جلاد هردو دربند و اسیر نیرو‌های مخرب یک‌دیگرند که از میان برداشتن‌شان تا به امروز ممکن نشده. زیرا همه‌ی رشته‌ها به هم مربوط‌اند و یقه‌ی مسئول خاصی را نمی‌توان چسبید. چون ما مطلق هستیم و به تاریخ بسته‌ایم. دورنمات در عدالت مطلق، بی‌عدالتی را معرفی می‌کند و در ایمان کفر را آدم‌های او مدام در تلاش‌اند که در این دنیای بی‌در و پیکر و وانفسا تغییری ایجاد کنند. همگی با فکر و قصدی استثنایی پا به میدان می‌گذارند ولی «دن‌کیشوت‌وار» مسخره می‌شوند و لای پره‌ه

مشخصات محصول

نویسنده: فریدریش دورنمات
ویرایش: -
مترجم: حمید سمندریان
تعداد صفحات: 160
انتشارات: قطره
وزن: 180
شابک: 9786001190049
تیراژ: -
سال انتشار: 1401
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

(نمایشنامه آلمانی،قرن20م)

چکیده

معرفی مختصر کتاب شهر گولن در دهه‌های گذشته، جزء شهرهای درجة اول مملکت و شهری متمدن بوده است. به دلایل نامعلوم اکنون از نظر اقتصادی، سیاسی و زیبایی شهر در حال رکود و شکست است و تبدیل به مخروبه‌ای شده است. خانم کلر زاخاناسیان، میلیاردر جهان، و متولد شهر گولن است. او صاحب نفت ارمنستان، راه‌آهن آمریکای غربی، کمپانی رادیوی آمریکای شمالی و... است و خدماتی برای کشورهای جهان عرضه کرده است. کلر با قطار کالبرشتات به قصد گولن حرکت می‌کند تا با فکر و قصد استثنایی پا به میدان بگذارد. در ملاقات «بانوی سال‌خورده» نیروی ثروت کلیة ملاک‌های باارزش را بی‌اعتبار می‌کند و از بی‌گناهان جنایت‌کار می‌سازد. اما تقصیر به گردن هیچ‌کس نمی‌افتد، چرا که قربانی و جلاد هر دو در بند و اسیر نیروهای مخرب یک‌دیگر هستند که از میان برداشتن آنها غیرممکن است.

گوشه ای از کتاب

ایل: تاج گل.

پسر: این‌ها رو هر روز صبح از ایستگاه راه‌آهن می‌آرن.

ایل: واسه اون تابوت خالی که تو مهمونخونه‌ی آپوستل طلاییه.

پسر: کسی از این چیزا نمی‌ترسه.

ایل: تمام شهر طرف منو داره.

پسر سیگار خود را آتش می‌زند.

ایل: مادر می‌آد پایین صبحونه بخوره؟

دختر: می‌مونه بالا. می‌گه خسته‌س.

ایل: بچه‌ها مادر خوبی دارین. واقعاً می‌گم. نمی‌شه منکر شد. مادر خوبی دارین. خیله‌خب، بذارید بالا بمونه و از خودش مواظبت کنه. پس ما با هم صبحونه می‌خوریم. خیلی وقته که این کارو نکردیم. می‌خوام چند تا تخم مرغ و یک قوطی ژامبون امریکایی مایه بگذارم. بگذارید یک دفعه هم صبحونه‌ی اعیانی بخوریم. مثل اون وقت‌هایی که وفور نعمت بود. مثل اون وقت‌هایی که کوره‌های میدان خورشید بیداد می‌کرد.

پسر: من معذرت می‌خوام.

سیگار خود را خاموش می‌کند.

ایل: کارل، نمی‌خواهی با ما صبحونه بخوری؟

پسر: می‌رم راه‌آهن. یه کارگر مریض شده، ممکنه یک نفر دیگه جاش بخوان.

ایل: زیر این آفتاب سوزان تو راه آهن کار کردن برای بچه‌ی من مناسب نیست.

پسر: بالاخره از بیکاری که بهتره.

پسر بیرون می‌رود. دختر از جا برمی‌خیزد.

دختر: منم می‌رم پدر.

ایل: تو هم می‌ری؟ صحیح. خوب ممکنه از دختر خانم خودم سؤال کنم کجا تشریف می‌برن؟

دختر: می‌رم اداره‌ی کاریابی. شاید یه جایی پیدا بشه.

دختر هم می‌رود. ایل که متأثر و خوشحال شده در دستمال خود دماغ می‌گیرد!

ایل: بچه‌های خوبی‌ان. بچه‌های باشهامتی‌ان

از جانب بالکن چند ضربه‌ی گیتار شنیده می‌شود.

صدای کلر: بوبی، اون ساق پای چپ منو بیار!

صدای پیشخدمت: پیداش نمی‌کنم.

نویسنده

فریدریش دورنمات

فریدریش دورنمات

زاده پنجم ژانویه ۱۹۲۱ در کنول فینگن، در حومه‌ی برن پایتخت سوئیس. پدرش، راینهولد دورنمات، کشیش پروتستان بود و پدربزرگش اولریش دورنمات، سیاستمدار و سراینده‌ی اشعار تند و تیز و انتقادی. سال ۱۹۴۱، شروع تحصیلات دورنمات در رشته‌ی ادبیات و فلسفه در زوریخ و برن بود. او همچنین در این سال، نقاشی را آغاز می‌کند و درباره‌ی آریستوفان، کیرکه گارد، هیم و سپس کافکا تحقیق و مطالعه را سر می‌گیرد. او در سال ۱۹۴۳، اولین تلاش‌های خود را در زمینه‌ی نویسندگی آغاز و نمایشنامه‌ای به نام کمدی، که هرگز چاپ و اجرا نشد، و قطعاتی به نام شب کریسمس و مأمور شکنجه را خلق می‌کند.

در سال ۱۹۴۵، اولین نوشته‌ی دورنمات، به نام پیرمرد، در روزنامه‌ی معروف شهر برن، یعنی Der Bund، به همراه تصویر سیزیفوس و مدیر تئاتر، منتشر می‌شود و در همان سال نمایشنامه‌ی «این نوشته شد» را شروع می‌کند.

سال ۱۹۵۰، نیز دو اثر مهم از دورنمات چاپ می‌شود: رمان قاضی و جلادش و نمایشنامه‌ی ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی. از این حیث، این سال، یکی از مثمر ثمرترین سال‌های پرونده‌ی ادبی اوست.

در سال ۱۹۵۱، رمان سوءظن و نمایشنامه‌ی رادیویی دادخواست علیه سایه‌ی الاغ و داستان سگ از دورنمات به چاپ می‌رسد و او نوشتن نقد را آغاز می‌کند که در نشریه‌ی Weltwoche منتشر می‌شود. در سال ۱۹۵۵، نمایشنامه‌ی ملاقات بانوی سالخورده به چاپ می‌رسد و در همان سال، این نمایشنامه در تئاتر زوریخ به روی صحنه می‌رود و با استقبال خوبی روبه‌رو می‌شود.

دورنمات شیفته‌ی درام‌نویسی بود و به همان اندازه از کار اداری گریزان. به او در سال ۱۹۷۲ پیشنهاد مدیریت تئاتر شهر زوریخ داده شد اما وی از قبول این سمت خودداری کرد و در یک مصاحبه‌ی تلویزیونی اعلام کرد: ترجیح می‌دهم به درام‌نویسی ادامه دهم.

مترجم

حمید سمندریان

در حال حاضر مطلبی درباره حمید سمندریان مترجم کتاب ملاقات بانوی سالخورده در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

حمید سمندریان

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید