جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
17,750
از داخل نور، روح تان، روح شیر و روح قند با خوشحالی ظاهر شدند. آنها با خوشحالی بالا و پایین می پریدند. سگ و گریه هم مثل آدم ها، روی پاهایشان ایستادند و شروع به جست و فیز کردند. بعد از داخل چراغ روح نور که به شکل یک پری زیبا بود بیرون آمد. پیرزن گفت خیلی خوب همه گوش کنید شما باید همراه می تیل و تی تیل : به جست و جوی پرنده آبی بروید و او را پیدا کتیراه پیرزن این را گفت و در خانه را باز کرد. جلوی در خانه، پلکانی بود که به سمت آسمان می رفت می تیل تی تیل پری سگ و گربه از از پله ها بالا رفتند کمی که بالاتر رفتند به سرزمین خاطرات رسیدند.
روی ایره تی تی و می تیل و می تیل پدر بزرگ و مادر بزرگشان را دیدند. آنها مدت ها قبل، از دنیا رفته بودند. آن دو از دیدن بچه ها یلی خوشحال شدند و آنها را بغل کردند می تیل و تی تیل مدتی پیش پدربزرگ و مادربزرگ ماندند و خاطرات شیرینشان را برای ن آنها گفتند می تیل گفت دل ما برایتان خیلی تنگ می شود.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک