جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
41,400
این سه نوع استنباط از آنرو با یکدیگر مرتبطند که هنر در بعد آفریننده و بعد پذیرنده اش پر مایه ترین و گونه گون ترین عرصه را برای آشکار نمودن خصوصیتهای زیبایی شناختی و برخوردار شدن از تجربه های زیبایی شناختی به بهترین وجه فراهم می آورد و نیز قابل انکار نیست که زیبایی شناسی تحلیلی معاصر تا حد بسیار زیادی همان فلسفه هنر است حتی اگر تحلیل پدیده های زیبایی شناختی
بیرون یا جدا از حوزه هنر به هیچ روی نادیده گرفته نشود. آنچه برای زیبایی شناسی ممکن است دلمشغولی های عمده ای به نظر آیند که مستقیماً در قالب یکی از این استنباطهای سه گانه جای نمی گیرند عبارت اند از:
نخست زیبایی شناسی طبیعت دوم نظریه ،نقادی و سوم ماهیت صناعت، اما با وارسی دقیق تر میتوان دریافت که نخستین استنباط به راحتی زیر دومین و سومین استنباطی که در بالا ذکر شد جای میگیرد و دومین و سومین استنباط نیز در ذیل نخستین استنباطی که پیش تر بدان اشاره کردیم قرار دارد.
می توان چنین دریافت که زیبایی شناسی طبیعت یا مربوط است به بررسی برخی از خصوصیت های مشخص پدیده های طبیعی که میتوانند زیر مفهوم استتیک طبقه بندی شوند - مثلاً زیبایی والایی عظمت یا وفور - یا مربوط است به بررسی انواع معینی از تجربه هایی که مشخصاً از طبیعت ناشی می شوند یا انواعی از نگرش هایی که به طرزی مناسب به طبیعت معطوف اند. نظریه نقادی را می توان پژوهشی درباره بخشی از شیوه کار هنر تلقی کرد آن بخشی که مربوط است به پذیرش آثار هنری از جمله توصیف تفسیر و ارزیابی آنها و صناعت را به سادگی می توان فعالیتی مرتبط با هنر یا شبه هنری تصور کرد.
۲.۱. سه کانون تمرکز زیبایی شناسی اکنون بازگردیم به سه کانون تمرکزی که پیش تر خاطرنشان کردیم که ما به طور ساده می توانیم آنها را هنر خصوصیت زیبایی شناختی و تجربه زیبایی شناختی بنامیم. چنان که دیده ایم، اگرچه این کانونهای تمرکز را می توان از جهات گوناگون...
تلگرام
واتساپ
کپی لینک