کتاب روزنامه پاکستان را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب روزنامه پاکستان
معرفی کتاب روزنامه پاکستان
4.9 (1)
کتاب
روزنامه پاکستان،
اثر
سیدامیر سادات موسوی
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
توسط انتشارات
سوره مهر
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در سایت ایده بوک قرار دارد.
روی بلیتِ قطارم نوشته بود قطار درجه یک شش تخته تهران ـ کرمان زمانِ حرکت ۱۶۵۰ تاریخ پنجشنبه ۱۱ تیر. پنجشنبه ۱۱ تیر ماه داخل یک صرّافی در حوالی میدان فردوسی تهران نشسته بودم و آقای صرّاف داشت به کسی زنگ می زد تا برایمان روپیه پاکستان بیاورد. ساعت را نگاه کردم ۱۶ و ۴۰ دقیقه! بیشتر از نیم ساعت بود که داشتم از این صرّافی به آن صرّافی می رفتم به خاطرِ اینکه ۱ روپیه یک جا ۱۳ تومان بود و یک جا ۱۲.۷ تومان و یک نفر می گفت ۱۲.۵ هم گیر می آید. ـ من دیرم شده ده دقیقه دیگه قطارم می ره... خداحافظ. ـ آقا صبر کن... الان روپیه ها می رسن. و از الطاف خفیّه الهی همین بس که یک موتورسوار را مبعوث می کند تا سه سوته تو را به راه آهن برساند! اصلاً باورم نمی شد که داخل قطار نشسته ام. هنوز توی فکرِ ویراژهای موتورسوار بودم. گازش را گرفته بود و به هیچ چیزی جز قطاری که قرار بود مرا به کرمان ببرد فکر نمی کرد. دویدم داخلِ راه آهن و درها را به سرعت پشتِ سر گذاشتم تا رسیدم به قطار. مهمان دارِ قطار گفت «شانس آوردی که قطار تأخیر داشت». فقط ده ثانیه از ورودم به قطار می گذشت که قطار حرکت کرد. فقط ده ثانیه! و حالا قرار بود که من به کرمان بروم از کرمان به زاهدان و از آنجا به پاکستان. ـ پاکستان؟ این همه کشورِ درست و حسابی! چرا پاکستان؟ این اولین برخوردِ بسیاری از دوستانم با این خبر بود. راستش را بخواهید خودم هم درست نمی دانم چرا راهیِ پاکستان شدم. فقط می دانم که همه چیز از چند ماه قبل شروع شد و بدین ترتیب من یک برادرِ جدید پیدا کردم یک برادرِ واقعی محمّد اَسد عبّاس! یک جوانِ عجیب و غریبِ پاکستانی! اَسد حدودِ یک سال در کوبا پزشکی می خوانده و بعد که می بیند آنجا رعایتِ امورِ شرعی برایش سخت است از دفترِ تعدادی از مراجع استفتاء می کند که «چه کنم؟» پاسخ می دهند «آنجا را رها کن و برو جایی که شرایطش مناسب تر است». به همین سادگی کوبا را ول می کند و بر می گردد پاکستان. حالا آمده بود ایران هم برای زیارتِ قم و مشهد و هم برای پرس وجو درباره شرایطِ تحصیل خارجی ها در ایران. از دیدار اول مدتی گذشت تا اینکه یک بار وقتی به قم رفتم با او تماس گرفتم. داخل حرم حضرت معصومه بالای گِرِیوِ۱ شهید مطهری قرار گذاشتیم و بعد با هم به خوابگاهِ تعدادی از طلبه های پاکستانی رفتیم. شب را آنجا ماندم و صحبت های زیادی کردیم. بعد از مدّتی اسد راهیِ پاکستان شد و دوست داشت که من هم بروم پیشش و حالا واقعاً داشتم می رفتم پیشِ او. آرش ـ یکی از دوستانم ـ به من می گفت «تو سه سال است مرا می شناسی و تا حالا نیامده ای شیراز خانه ما. حالا داری می روی پاکستان پیشِ کسی که چند وقت قبل تویِ ترمینال دیده ای؟»
نویسنده
سیدامیر سادات موسوی
در حال حاضر مطلبی درباره سیدامیر سادات موسوی
نویسنده روزنامه پاکستان
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک