جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
بعد از حدود دو ساعت که همه گردان غواصی رفتهاند، تازه تمرین ما ده نفر تمام میشود. به سمت آسایشگاه برمیگردیم. مسیر از رود بهمنشیر تا آسایشگاه غواصان، داخل نخلستان است. در طول این مسافت ده دقیقهای در حالی که با عجله گام برمیدارم، تمام حواسم به ناهار است که آیا چیزی مانده یا تخریبچیها و دیگر غواصان مخلص از ما یادشان رفته و مستحبات پاک کردن ته ظرف را هم تمام و کمال بهجا آوردهاند.
اولین کسی که میبینم، سید هاشم است. با هیجان میپرسم: ((سید! ناهار، ناهار خوردین؟ ته دیگی چیزی برای ما نگهداشتین؟))
خیلی فیالبداهه میگوید: ((بله نماز. نماز خوندیم! تعقیبات نماز رو هم بهجا آوردیم.))
با این حرف او تازه یادم میآید دو ساعت از اذان ظهر گذشته و ...
تلگرام
واتساپ
کپی لینک